بکارگیری هوش مصنوعی در صنایع مختلف از خودکارکردن و بهبود عملیات تا شخصیسازی مکالمات مشتری، استخراج بینش از دادهها و تقویت توانمندیهای انسانی در حال افزایش است.
با پیشرفت قابلیتهای هوش مصنوعی، این فناوری در مقیاس وسیعتری مورد استفاده قرار میگیرد و مرزهای آن در جستجوی فرصتهای جدید برای خلق ارزش فراتر میرود. بهطور واضح مشخص است که هوش مصنوعی برای کمک به تصمیمگیری، عمدتاً در سطح عملیاتی، استفاده خواهد شد، اما پرسش این است که آیا میتوان از آن برای تصمیمگیری استراتژیک نیز استفاده کرد، چه بهعنوان یک دستیار در این فرایند که انسانها نیز در آن دخیل هستند و چه بهعنوان تنها تصمیمگیرنده.
این موضوع پیامدهای قانونی و اخلاقی دارد و کسبوکارها باید از مقررات مرتبط با توضیحپذیری، شفافیت و پاسخگویی در توسعه هوش مصنوعی پیروی کنند. تمامی این موارد موجب برانگیختن این بحث شده است که آیا هوش مصنوعی میتواند یک شرکت را مدیریت کند؟
استفاده از ظرفیت امیدوارکننده هوش مصنوعی در زمینههای جدید کاربردی و در عین حال ایجاد تعادل در دوراهیهای اخلاقی، پیامدهای قانونی و آمادگی سازمانها برای مدیریت چنین تغییراتی، بزرگترین چالش هوش مصنوعی برای رهبران کسبوکار در دنیای امروز است.
استفاده از هوش مصنوعی در فرآیندها و عملیات کسب وکار
هوش مصنوعی کاربردهای گستردهای در بهینهسازی عملیات کسبوکار در بخشهایی همچون بازاریابی، خدمات مشتری، منابع انسانی، تأمین کالا و مالی دارد. الگوریتمهای هوشمند میتوانند زنجیرههای تأمین را بهبود بخشند، روند فروش را پیشبینی کنند، ارتباطات را خودکار کنند، بینشهایی در مورد محصولات از دادهها استخراج کنند، گزارش تهیه کنند و موارد دیگر. این موارد باعث افزایش کارایی، کاهش هزینهها و ارتقای ارائه ارزش میشود.
هوش مصنوعی با فراتر رفتن از موارد ذکر شده میتواند بر اساس دادههای موجود نیز دست به خلق محتوای جدید بزند. بهعنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند توضیحات محصول، گزارشهای تجاری و تصویرسازی دادهها را تولید کند. این قابلیت توانمندیهای انسانی را تقویت میکند و به افراد اجازه میدهد بر کارهایی تمرکز کنند که به خلاقیت، تجربه، شهود و قضاوت بالاتر نیاز دارند و تعاملات معنادار با مشتریان بسازند. برای استفاده حداکثر از این قابلیتها، نقشهای تقویت کننده بین انسانها و هوش مصنوعی باید بهطور آگاهانه طراحی شوند.
نقش هوش مصنوعی مولد فراتر از فرآیندها و عملیات کسب وکار
کاربرد هوش مصنوعی فراتر از عملیات کسبوکار بسط مییابد و میتواند به ظهور نوآوریهایی در سطح استراتژیک بیانجامد. زمینههایی که بزرگترین فرصتها را فراهم میکنند شامل استفاده از مدلهای مولد خلاقانه برای تولید سریع محتوای نوشتاری در سراسر بخشها و کمک به تصور محصولات، خدمات و حتی نمونههای نوآورانه است. هوش مصنوعی همچنین میتواند در برنامهریزی استراتژیک مبتنی بر دادهها با تجزیه و تحلیل سریع دادههای رقبا، مشتریان و بازارها کمک کند و سپس پیشنهادات ارائه دهد که نقش مهمی در شبیهسازی سناریوهای کسبوکار ایفا میکند. هوش مصنوعی همچنبن میتواند نتایج مختلف ممکن را برای هر وضعیت معین ارزیابی کرده و محتملترین نتیجه را پیشبینی کند.
در این زمینه، ممکن است نوع جدیدی از دینامیک گروهی بین هوش مصنوعی و رهبران ایجاد شود، بهطوریکه رهبران بهعنوان مشاوران از دانش استراتژیک برای هدایت تولید هوش مصنوعی استفاده کنند و هوش مصنوعی بهعنوان یک همراه مشارکتی به گسترش دامنه رهبری و تقویت تصمیمگیری عمل کند
هوش مصنوعی میتواند به برخی جنبههای رهبری کمک کند. تجارب شرکتهای پیشگام در این زمینه نشان میدهند که مدلهای مولد میتوانند جنبههایی از نقش اجرایی – مانند نقش مدیرعامل (CEO) – را بگیرند و سپس پیشنهادات را در سبک ارتباطی آنها ارائه دهند. این به این معنی نیست که هوش مصنوعی میتواند یا باید جایگزین نقشهای رهبری در شرکتها شود. با این حال، این تجارب نشان میدهند که کاربردهای تقویتی که به طور مدبرانهای طراحیشدهاند میتوانند جنبههایی از رهبری را از طریق ارائه دادهها و ایدهها به رهبران انسانی یا حتی هدایت آنها بر عهده گیرند. بهعنوان مثال، یک رهبر درونگرا میتواند همزاد دیجیتالی خود را طراحی کند تا رفتاری برونگراتر داشته باشد و به این ترتیب سبک خود را بهطور تطبیقی یاد بگیرد و تقویت کند.
این که هوش مصنوعی تا چه اندازه میتواند ویژگیهای ذاتی و انسانی حیاتی برای رهبری مانند هوش هیجانی را توسعه دهد، همچنان مورد بحث است. با گسترش کاربردهای هوش مصنوعی در کسبوکارها، تحقیق بیشتر در مورد چگونگی استفاده از ارزشهای انسانی در مدلهای مولد ضروری است
چالش ها و محدودیت ها
در حالی که استفاده از هوش مصنوعی مولد در زمینههای تجاری نویدبخش است، گسترش کاربردهای آن برای پوشش تصمیمگیریهای استراتژیک با چالشهایی همراه است. نخستین چالش، کیفیت دادهها و دسترسی است. آموزش مدلهای پیچیده نیازمند مجموعههای داده بزرگ و با کیفیت است که تعداد کمی از شرکتها بهویژه در زمینه تصمیمگیریهای استراتژیک، این دادهها را در اختیار دارند. آموزش سیستمها بر اساس تصمیمات گذشته ممکن است بهترین منطق برای تصمیمات آینده نباشد. علاوه بر این، جمعآوری و برچسبگذاری دادهها میتواند پرسشهای اخلاقی مربوط درباره حریم خصوصی افراد مطرح کند که باید به آنها پرداخته شود. در نهایت، زیرساختهای محاسباتی و نیازهای انرژی برای هوش مصنوعی پیشرفته، پیادهسازی آن را در دنیای واقعی محدود میکند.
حتی اگر این موانع عملی برطرف شوند، واگذاری مسئولیتها به هوش مصنوعی در صورتی که به دقت مدیریت نشود، خطراتی به همراه دارد. کسبوکارها باید تصمیمات هوش مصنوعی را برای شفافیت تایید کنند و از طریق نظارت انسانی، پاسخگویی را تضمین کنند. اگر ذینفعان به هوش مصنوعی اعتماد نکنند یا آن را درک نکنند، ممکن است در پذیرش آن مقاومت کنند. مدلهای مولد همچنین محدودیتهایی در زمینه درک موقعیتها بهصورت گسترده دارند که میتواند باعث مشکلاتی در کیفیت نتایج آنها شود. تفکر طراحی پیشگامانه ضروری است تا بهطور آگاهانه فرآیندهای تقویتی انسان-هوش مصنوعی ایجاد شود که نقاط قوت هر دو را به حداکثر برساند.
تأثیرات اجتماعی گستردهتر پیشرفت خودکارسازی هوش مصنوعی بر مشاغل و نابرابریها، ملاحظات اضافی برای کسبوکارهایی است که در حال بررسی کاربردهای مولد هستند. رهبران مسئول باید بررسی کنند که آیا و چگونه نقشها ممکن است به دلیل ادغام هوش مصنوعی تغییر کنند و ممکن است نیاز به ارائه آموزش نیروی کار داشته باشند. همانطور که در هر فناوری، هوش مصنوعی مولد بد علاوه بر نویدبخش بودن، خطراتی به همراه دارد. تلاشهای حکمرانی و سواد متوازن باید با دستورالعملهای اخلاقی و ارزشهای اصلی رهبران همراستا باشد.
مسیر آینده برای رهبری مشترک با هوش مصنوعی
با توجه به اینکه نقش هوش مصنوعی در کسبوکار روز به روز بیشتر میشود، ضروری است که رهبران به پرسشهای کلیدی فکر کنند تا هوش مصنوعی را بهطور مسئولانه و مؤثر در تصمیمگیریهای استراتژیک خود ادغام کنند. رهبران با اتخاذ یک ذهنیت یادگیری مستمر و جستجوی فعلانه برای نحوه تقویت مهارتهای خود از طریق هوش مصنوعی، میتوانند از ظرفیت آن بهره مند. این فرایند تکاررشونده آزمایش و کسب دانش، کلید آمادهسازی سازمان برای ادغام با هوش مصنوعی است.
در این زمینه، ضروری است که کسبوکارها پیامدهای استفاده استراتژیک از هوش مصنوعی مولد را در کسبوکار خود بررسی کنند. ملاحظات کلیدی شامل تحلیل هزینه و فایده، اخلاق، حکمرانی، آمادگی سازمانی برای پذیرش هوش مصنوعی و یافتن تعادل مناسب بین هوش مصنوعی و هوش انسانی است.
رهبران کسبوکار که در حال بررسی استفاده از هوش مصنوعی بهعنوان همراه رهبری خود هستند، باید چندین پرسش استراتژیک مطرح کنند. اولین گام این است که تصمیمگیریهای خود را مرور کنند – آیا انتخابهای آنها بر اساس دانش صریح یا ضمنی است و آیا میتوانند منطق پشت هر تصمیم کسبوکاری را توضیح دهند. کدام تصمیمات میتوانند از توانایی هوش مصنوعی در ارزیابی سریع مجموعههای داده عظیم و ارائه پیشنهادات مبتنی بر داده بهرهمند شوند؟ یک بررسی صادقانه از فرایندهای تصمیمگیری میتواند زمینههایی را نشان دهد که هوش مصنوعی میتواند بهعنوان همراهی برای تقویت عملکرد و خلق ارزش استفاده شود. چقدر آمادهاید که از هوش مصنوعی برای تقویت نقاط قوت سازمان خود و بهبود نقاط ضعف آن استفاده کنید؟
در نهایت، رهبران باید مرز روشنی بین شهود خود و راهنماییهای هوش مصنوعی تعیین کنند. زمانی که احساس درونی شما با پیشنهادات هوش مصنوعی متناقض باشد، چه اقداماتی انجام خواهید داد؟ تصمیمگیری انسانی شامل همدلی، اشتیاق و قضاوتهای اخلاقی است که عواملی هستند که هوش مصنوعی هنوز عاری از آن است.
مطرح کردن این پرسشها از ابتدا به رهبران این امکان را میدهد که استراتژی هوش مصنوعی خود را برای خلق ارزش و نوآوری بهطور بهینه طراحی کنند تا متناسب با نیازهای رهبری و فرهنگ سازمانی باشد.
چشم انداز آینده
در حالی که هوش مصنوعی در حال حاضر فاقد استقلال برای مدیریت کامل یک شرکت است، ظرفیت تحول آفرین آن در زمینههای خاص غیرقابل انکار است. بنابراین پرسش این نیست که آیا هوش مصنوعی میتواند یک شرکت را اداره کند بلکه این است که چگونه رهبری میتواند هوش مصنوعی را بهعنوان ابزاری قدرتمند در تصمیمگیری استراتژیک بهبود بخشد. با شناسایی چالشها و محدودیتهای هوش مصنوعی و در عین حال استفاده استراتژیک از قدرت آن، رهبران میتوانند از آن بهعنوان همراهی برای تقویت توانمندیهای خود بهرهبرداری کنند. واضح است که چه کاری باید انجام شود: پذیرش پیادهسازی هوش مصنوعی بهعنوان نیرویی تحولآفرین برای آینده.