هوش مصنوعی به جنبههای مختلف زندگی و کار ما نفوذ کرده و دائماً نیز به انسان شبیهتر میشود. حالا قابلیت صوتی پیشرفته ChatGPT صدا و لحنی گرم، جذاب، با اعتماد به نفس و کاریزماتیک دارد یا Character.ai به شما امکان میدهد با شخصیتهای معروفی مانند «ایلان ماسک» یا حتی «ناپلئون بناپارت» صحبت کنید. اما آیا شبیهتر کردن هوش مصنوعی به انسان، آن را قابل اعتمادتر میکند؟ جواب محققان منفی است؛ آنها رویکرد دیگری را پیشنهاد میدهند.
براساس مقاله محققان در هاروارد بیزینس ریویو ، به نظر میرسد اکثر شرکتهای فناوری بر این باورند که اگر هوش مصنوعی چهره یا صدای انسانی داشته باشد، آن را بیشتر دوست خواهیم داشت و بیشتر به آن اعتماد خواهیم کرد. این باور شاید مطابق با برخی شواهد علمی باشد که به تأثیرات مثبت انسانیسازی هوش مصنوعی برای جلب اعتماد مصرفکننده اشاره میکند. محققان بازاریابی دانشگاه کینگز کالج لندن و دانشگاه اراسموس روتردام اکنون استدلال میکنند که انسانیسازی هوش مصنوعی ممکن است رویکرد بهینهای نباشد و حتی میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد.
بهعنوان مثال، ایجاد شباهت میان هوش مصنوعی و انسان میتواند انتظارات غیرواقعی درباره قابلیتهای آن ایجاد کند و در صورت عدم موفقیت منجر به ناامیدی کاربر شود. یک مطالعه جدید نشان داده است که چتباتهای انسانی باعث کاهش رضایت مشتری و قصد خرید میشود. بهعبارت دیگر مصرفکنندگان از یک چتبات انسانمانند انتظار بیشتری دارند و وقتی هوش مصنوعی نتواند انتظارات را برآورده کنند، مشتری احساس ناامیدی میکند.
رویکردی تازه برای افزایش اعتماد کاربران به هوش مصنوعی
محققان میگویند که هر چه بیشتر در انسانیسازی هوش مصنوعی پیش برویم، ممکن است با مسائل بغرنجتری مواجه شویم. برای مثال در نهایت طی فرایند انسانیسازی باید هوش مصنوعی جنسیت و نژاد خاصی داشته باشد تا واقعیتر جلوه کند، که همین امر باعث میشود کلیشههای انسانی به هوش مصنوعی نیز تسری پیدا کند. برخی از شرکتها نیز برای جلوگیری از وقوع این اتفاق، چتباتهایی توسعه دادهاند که صدای آنها نه مردانه است نه زنانه.
بنابراین، باید چه رویکردی اتخاذ کنیم تا هوش مصنوعی مقبولیت بیشتری در میان مردم پیدا کند؟
محققان میگویند به جای انسانیکردن هوش مصنوعی، بهتر است نقش انسان در توسعه هوش مصنوعی را برجسته کنیم؛ یعنی بگوییم که سیستم هوش مصنوعی محصول کار انسان است.
برای اثبات این مفهوم، محققان آزمایشهای مختلفی انجام دادند. در یکی از آنها، به شرکتکنندگان گفته شد که باید یک عکس آپلود و بازخوردی را از هوش مصنوعی دریافت کنند تا به آنها در بهبود مهارتهای عکاسی کمک کند. شرکتکنندگان به گروههای مختلفی تقسیم شدند و به یکی از گروهها گفته شد که در توسعه هوش مصنوعی دانشمندان دادههای انسانی و متخصصان عکاسی نقش داشتهاند. در گروه دیگری از یک هوش مصنوعی با نام و تصویری انسانی استفاده شد؛ در این گروه عنصر انسانی بهطور کامل حذف شد و به شرکتکنندگان گفته شد هوش مصنوعی آنها برپایه الگوریتمهای یادگیری ماشین توسعه داده شده است.
سپس از شرکتکنندگان خواسته شد ارزیابی کنند که بازخورد هوش مصنوعی چقدر مفید بوده است. بهرغم آنکه گروهها از یک هوش مصنوعی یکسان استفاده کرده بودند، گروهی که در آن روی عناصر انسانی تأکید شده بود، بازخوردهای هوش مصنوعی را بهتر پذیرفت و آن را مفید تلقی کرد.
البته اکنون نیز ابزارهای هوش مصنوعی وجود دارد که از این رویکرد استفاده میکنند و با استقبال بیشتر کاربران مواجه شدهاند. نمونهای از آن Eduaide.AI است؛ ابزار هوش مصنوعی خاصی برای کمک به معلمان در خودکارسازی وظایف اداری که سوابق تحصیلی بنیانگذارانش را نشان میدهد و خود را بهعنوان «توسعهیافته توسط مربیان» معرفی میکند. SkinVision را نیز میتوان مثال زد که متخصصان سلامت پوست در توسعه آن نقش داشتهاند و این امر به کاربران اطلاع داده میشود.
درکل همانند دیگر محصولاتی که وقتی برچسب «ارگانیک» یا «کربن خنثی» میخورند مقبولیت بیشتری پیدا میکنند، باید هنگام عرضه ابزارهای هوش مصنوعی روی عناصر انسانی آن نیز تأکید کنیم.