تله دوپامین: درک علوم اعصاب در فضای دوستداشتنی خبرهای منفی
آمریکاییها به طور متوسط 4.65 ساعت روزانه در فعالیتهای غیر صوتی بر روی تلفنهای همراه خود صرف میکنند، طبق آمار Statista . منابع دیگر تخمین میزنند که آمریکاییها روزانه پنج ساعت و 24 دقیقه را بر روی تلفنهای خود صرف میکنند.
در دوران دیجیتال، تلفنهای هوشمند به صورت گستردهای مورد استفاده قرار گرفته و برای بسیاری از مردم ضروری شدهاند، به ویژه با توجه به پاندمی کووید-19 که ما را بیش از پیش به تکنولوژی وابسته کرده است تا بتوانیم کار کنیم، درس بخوانیم، با خانواده و دوستان ارتباط برقرار کنیم و خودمان را سرگرم کنیم.
قرنطینهها ممکن است به پایان رسیده باشد، اما استفاده از تلفنهای هوشمند همچنان بالا باقی ماند حتی پس از کاهش شدیدترین محدودیتها.
مفهوم «doomscrolling» در اولین مراحل پاندمی به شهرت رسید. همانطور که مردم خود را در خانهها محبوس یافتند، بسیاری به طور مداوم به دنبال جریان اخبار منفی در مورد شیوع ویروس پرداختند.
این اصطلاح به عادت بیوقفه پیمایش از طریق داستانهای خبری منفی و پستهای رسانههای اجتماعی اشاره دارد، رفتاری که میتواند به سلامت روان آسیب برساند و باعث اضطراب، افسردگی و اختلالات خواب شود.
یک مطالعه در سال 2022 که توسط دانشگاه فلوریدا انجام شد نشان داد که doomscrolling یک رفتار متمایز و تازه است. جالب است که در حالی که افرادی که در این عمل شرکت دارند اغلب از عمل خود مطلع هستند، بسیاری از آنها از اثرات منفی آن بر رفاه خود آگاه هستند اما متوقف کردن آن برایشان دشوار است.
اطلاعات جدید دوپامین را افزایش میدهد
در حالی که پاندمی doomscrolling را تشدید کرد، این رفتار قبل از کووید-19 وجود داشت.
مفاهیم مشابهی مانند «doom-surfing» و «پیمایش بیهدف» قبل از سال 2020 وجود داشتند که به مصرف بیوقفه محتویات آنلاین بدون هدف مشخص اشاره دارد.
ایده «اعتیاد به پیمایش» نیز از مدتی پیش وجود داشت، برخی افراد گزارش میدهند که وقتی تلاش میکنند زمان خود را با صفحههای خود کاهش دهند، نشانههای ترک را تجربه میکنند. پاندمی فقط این عادات دیجیتال موجود را برجسته و تشدید کرد.
این رفتارهای پیمایش به طور بنیادی به سیستم پاداش مغز ما مرتبط هستند، که توسط دوپامین دویت میشود. این نوروترانسمیتر که با لذت و انگیزه ارتباط دارد، در مقدارهای کم زمانی که اطلاعات جدیدی را میآیابیم به پیمایش ادامه میدهیم منتشر میشود.
این حس پاداش را ایجاد میکند و به پیمایش ادامه میدهد حتی پیش از آنکه محتوای خاصی را بیابیم.
رسانههای اجتماعی و فیدهای خبری از سیستم پاداش متغیری مشابه به ماشینهای اسلات استفاده میکنند. قابلیت پیشبینی ناپذیری که ما محتوای جذابی را مییابیم، به ویژه در تحریک دوپامین موثر است.
هر کشف اطلاعات جدید یا احساسی (که غالباً در اخبار منفی وجود دارد) یک افزایش کوچک دوپامین را فراهم میکند، که رفتار را تقویت میکند و حلقه بازخوردی ایجاد میکند که شکستن آن به سختی انجام میشود.
پیمایش بیوقفه یا mindless scrolling میتواند در واقع ساختار مغزی ما را تغییر دهد. از طریق فرایندی به نام یادگیری هبی، مسیرهای عصبی مرتبط با این رفتارها با تکرار قویتر میشوند.
نتیجه این است که هرچه بیشتر به این عادات پیمایش مشغول شویم، بیشتر پایدار میشوند و شکستن چرخه آنها دشوارتر میشود.
گرایش به منفیگرایی
با وجود تمرکز doomscrolling بر محتوای منفی، همچنان دوپامین را تحریک میکند. این فقط از مصرف محتوا اتفاق نمیافتد بلکه از طریق ارضای کنجکاوی ما از طریق اخبار بد نیز تحقق مییابد.
این احساس اطمینان را به ما میدهد، حس «آگاه بودن». در حالی که منفیگرایی درونی را دوست نداریم، doomscrolling از تمایل شناختی منفی گرایی ما سوء استفاده میکند - تمایلی که اطلاعات منفی تأثیری قویتر بر رفتار و تفکر ما نسبت به اطلاعات مثبت دارد.
انسانها برای زنده ماندن به اولویت دادن به محرکهای منفی تکامل یافتهاند. نیاکان ما نیاز داشتند تا به سرعت تهدیدهایی مانند درندهها را شناسایی کنند، زیرا نادیده گرفتن خطرات میتوانست مرگبار باشد.
این سیمکشی در مغزهای مدرن ما باقی مانده است، که ما را به اطلاعات منفی آنلاین هوشیار میکند، حتی اگر تهدیدهای امروزی کمتر تهدید کننده باشند.
در حالی که این ویژگی تکاملی به نیاکان ما کمک کرد تا زنده بمانند، تمرکز بیپروا بر محتوای منفی میتواند ادراک ما از واقعیت را تحریف کند. این «سندرم دنیای خشمگین» میتواند به اضطراب، افسردگی و تفکر فاجعهآمیز منجر شود، جهان را بیش از آنچه واقعیت دارد ترسناک تر نمایانده کند.
نقش الگوریتم
الگوریتمهای رسانههای اجتماعی نقش مهمی در doom-scrolling و mindless scrolling ایفا میکنند زیرا از تمایلات و ضعفهای روانشناختی ما سوء استفاده میکنند. آنها به گونهای طراحی شدهاند که ما را مشغول نگه دارند، عمدتاً با استفاده از معیارهایی مانند لایکها، کامنتها، اشتراکگذاریها و زمان صرف شده در پلتفرم.
طراحی پیمایش بینهایت به طور مداوم محتواهای جدیدی را لود میکند و نقاط توقف طبیعی را حذف میکند که در صورت رسیدن به پایان یک صفحه وجود داشت. عدم وجود اشارههای بصری مانند شمارههای صفحه یا دکمههای «بعدی» ما را به راحتی از زمان صرف شده در پیمایش فیدهای خود بیاطلاع میسازد.
اما این الگوریتمها چگونه تصمیم میگیرند که چه محتوایی را به ما نشان دهند؟ در چیزی که به عنوان «اقتصاد توجه» شناخته میشود، تمرکز ما یک کالا با ارزش است، بنابراین الگوریتمها تلاش میکنند تا ما را تا حد ممکن مشغول نگه دارند با پیگیری فعالیتهای آنلاین و ترجیحات ما تا یک فید مناسب برای ما ایجاد کنند که محتوایی را که به احتمال زیاد برک میکنیم یا به آن اقدام میکنیم، نشان میدهد.
اگر به طور مداوم از برخی محتوا بدون کلیک کردن یا اقدام عبور کنید، الگوریتم ممکن است حدس بزند که به آن علاقهمند نیستید و ممکن است مقدار مشابهی از محتوا را که در آینده مشاهده میکنید کاهش دهد.
این اثر فیلتر سازی را ایجاد میکند، جایی که بیشتر محتوایی که با تعاملات گذشته شما تطابق دارد برای شما نمایش داده میشود و این در نهایت منجر به چیزی که به عنوان «حباب فیلتر» و «اتاقهای اکو» شناخته میشود.
یک حباب فیلتر یک محیط آنلاین است که رفتار گذشته آنلاین شما (تاریخچه جستجو، لایکها، اشتراکگذاریها و عادات خرید) بر آن تأثیر میگذارد. یک اتاق اکو وضعیتی است که در آن عمدتاً با اطلاعاتی احاطه شدهاید که با باورهای موجود شما تطابق دارد.
در هر دو حالت، شما فقط به اطلاعاتی که با نظرات و علایق موجود شما تطابق دارد، دسترسی دارید و به تدریج از دیدگاههای متنوع و نظرات مخالف جدا میشوید. در نتیجه، ادراک شما از واقعیت اجتماعی ممکن است به طور فزایندهای تحریف شود و از واقعیتهای عینی جدا شود .
doomscrolling از تمایل تکاملی ما به اطلاعات منفی استفاده میکند. همانطور که به محتوای بدبینانه مشغول میشویم، الگوریتمها به ما محتوای بیشتری ارائه میدهند، که جهانبینی ما را تحریف میکند. این چرخه متوقف کردن آن را دشوار میسازد، زیرا ما برای اولویت دادن به اخبار منفی سیمکشی شدهایم، که بیشتر دیدگاه ما را تحریف میکند.
شکستن چرخه
در معرض مداوم اخبار بد قرار گرفتن هورمونهای استرس مانند کورتیزول را تحریک میکند، که بر سلامت روانی و جسمی تأثیر میگذارد. این حالت مداوم هشدار میتواند باعث بیخوابی، تحریکپذیری، مشکلات توجه، سردرد و تنش عضلانی شود. چرخه خبری در حال جریان، بدون راهحل، اضطراب و عدم اطمینان را بیشتر تقویت میکند.
به طور جالب، همان منظره دیجیتالی که doomscrolling را تبلیغ میکند، ابزارها و استراتژیهایی را میتواند فراهم کند که ما را در کنترل بیشتر عادات آنلاینمان یاری کند. تجمیعکنندههای خبری با فیلترهای حالت میتوانند به کاربران اجازه دهند تا لحن اخباری که دریافت میکنند را تنظیم کنند، تعادلی بین داستانهای منفی و محتوای مثبت یا خنثی ایجاد کنند. به عنوان مثال، شبکه اخبار مثبت و شبکه روزنامهنگاری راهحلها بر گزارشدهی سازنده و محور بر راهحل تمرکز دارند.
برای کمک به مدیریت عادات پیمایش، انواع ابزارهای دیجیتال پدید آمدهاند. بسیاری از تلفنهای هوشمند اکنون ویژگیهای داخلی برای نظارت و کنترل زمان صفحه نمایش دارند. این ابزارها به کاربران اجازه میدهند محدودیتهای روزانه استفاده از برنامهها تعیین کنند، بازههایی برای کاهش فعالیت تلفن هوشمند تخصیص دهند، و هشدارهایی در مورد نزدیک شدن به آستانه مصرف خود تعیین شده دریافت کنند.
برنامههای ثانویه مانند Freedom ، Forest ، و RescueTime عملکردهای مشابهی را ارائه میدهند، اغلب با تجزیه و تحلیلهای دقیقتر و همگام سازی چند دستگاه.
برنامههایی مانند Habitica یا Streaks میتوانند به کاربران کمک کنند تا عادات دیجیتالی سالمتری ایجاد کنند، مانند محدود کردن مصرف اخبار به زمانهای خاصی از روز یا جایگزین کردن فعالیتهای مثبت بیشتری به روتین خود.
پاسخ به نگرانیهای بهداشت روان، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی ویژگیهای بهزیستی دیجیتالی را پیاده سازی میکنند. این ویژگیها شامل یادآوریهای استراحت، هشدارهای محتوایی و گزینههای آسان برای عدم پیگیری هستند.
به طور کلی، ما کنترل تجربههای آنلاین خود را در دست داریم. با تنوع بخشیدن به منابع اطلاعاتی، جستجوی دیدگاههای مختلف و نظارت بر تعاملات خود، میتوانیم از سوء استفاده الگوریتمها جلوگیری کنیم و از حبابهای فیلتر دوری کنیم، و به یک سبک زندگی دیجیتالی سالمتر دست یابیم.