تکنولوژی

فاصله‌ای به نام شکاف جنسیتی در سواد دیجیتالی کشورهای در حال‌ توسعه؛ نیمی از جمعیت، پاره‌ای از فرصت‌ها

شکاف جنسیتی در سواد دیجیتالی در برخی اقتصادها، فرهنگ‌ها و مناطق خاص مانع از این می‌شود که زنان فرصت‌های یادگیری و چشم‌انداز اقتصادی بهتری داشته باشند.

این گزارش سیاست‌گذاری، رابطه بین شکاف سواد سیاسی و عوامل اجتماعی و فرهنگی را سنجش می‌کند. سپس بررسی می‌کند که چرا شکاف‌های سواد دیجیتالی در دوران کودکی شکل می‌گیرند و چگونه اکثر برنامه‌های ارتقای مهارت دیجیتالی نمی‌توانند به موانع ورود زنان به دنیای دیجیتالی رسیدگی کنند.

موانع و مشکلات

زنان در طیفی از شاخص‌های مربوط به کاربرد و دسترسی به اینترنت از مردان عقب مانده‌اند. برای مثال، هزینه‌های مربوط به اینترنت در بسیاری از کشورها برای زنان و مردان زیاد است.

با وجود این، زنان دسترسی نسبتاً کمتری به منابع اقتصادی و استقلال دارند و فقر زمانیِ نسبی‌شان این محرومیت را تشدید می‌کند- به‌ویژه زنان سالخورده‌تری که در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و همچنین زنان فقیرتر.

علاوه ‌بر این، بازارهای کار و آموزش می‌توانند کلیشه‌های جنسیتی درباره نقش‌ها و مشاغل زنان و مردان را تقویت کنند. این نوع آموزش از نظر نوع استخدام با تفکیک جنسیتی زیادی همراه است (مانند مکانیکی برای مردان و آرایشگری مو برای زنان).

بسیاری از این عوامل را که اغلب ماندگارند می‌توان در سطح منطقه‌ای در درون کشورها پیدا کرد. این نقش‌ها به وسیله ساختارهای اجتماعی رایج آن زمان شکل گرفته‌اند.

بنابراین، عوامل فرهنگی محلی‌ای که بر برابری جنسیتی تاثیر می‌گذارند شاید استمرار داشته باشند حتی وقتی جوامع وارد مرحله پیشرفته‌تر توسعه می‌شوند؛ اما برنامه‌های سواد دیجیتالی ملی اغلب نمی‌توانند این مسائل را مطرح و برطرف کنند. در نتیجه، شکاف جنسیتی در زمینه مهارت و سواد دیجیتالی یکی از موانع بزرگی است که باعث می‌شود زنان و دختران نتوانند از فرصت‌های اقتصادی جدید، اطلاعات حیاتی مانند توصیه و راهنمایی سلامتی و مشارکت اجتماعی و عمومی کلی بهره‌مند شوند.

برنامه‌های سواد دیجیتالی و ارتقای مهارت دیجیتالی که در کشورها به اجرا درمی‌آیند باید ارزیابی شوند تا ببینیم آیا به چالش‌های منحصربه‌فرد زنان برای عضویت در دنیای دیجیتالی رسیدگی می‌کنند.

احتمال برابری جنسیتی در امور دیجیتالی از این نظر به‌شدت افزایش یافته که جهان به‌سرعت از هوش مصنوعی برای آموزش، پیشرفت فناوری و سازندگی اقتصادی استفاده می‌کند. این کلاس‌ها مسائل رسانه‌های دیجیتالی امن و اخلاقی، مهارت رسانه‌های دیجیتالی و فرهنگ رسانه‌های دیجیتالی را پوشش می‌دهند.

چند توصیه برای سیاست‌گذاری

چالش‌های منحصربه‌فرد مربوط به سواد دیجیتالی زنان امری نیست که خود‌به‌خود رفع شود و نیاز به اقدامات دولت‌ها و برنامه‌های مختلف دارد. برخی نمونه‌ها از جمله برنامه کانادا برای تبادل سواد دیجیتالی و مدل اینترنت ساثی در هند توانستند این همکاری‌ها را فعالانه رقم بزنند تا با موفقیت به چالش‌های مزبور رسیدگی کنند.

عواملی مانند فقدان عاملیت، نابرابری تحصیلی و خطرناک و ناامن دانستن فضای دیجیتالی برای زنان باعث می‌شوند شکاف دیجیتالی جنسیتی عمیق‌تر شود

۴.

میزان همه‌گیری دیجیتالی در کشورهای در حال توسعه روشن است: زنان کنار گذاشته شده‌اند. شکاف جنسیتی در سواد دیجیتالی در برخی اقتصادها، فرهنگ‌ها و مناطق خاص مانع از این می‌شود که زنان فرصت‌های یادگیری و چشم‌انداز اقتصادی بهتری داشته باشند.

این گزارش سیاست‌گذاری، رابطه بین شکاف سواد سیاسی و عوامل اجتماعی و فرهنگی را سنجش می‌کند. سپس بررسی می‌کند که چرا شکاف‌های سواد دیجیتالی در دوران کودکی شکل می‌گیرند و چگونه اکثر برنامه‌های ارتقای مهارت دیجیتالی نمی‌توانند به موانع ورود زنان به دنیای دیجیتالی رسیدگی کنند.

موانع و مشکلات

زنان در طیفی از شاخص‌های مربوط به کاربرد و دسترسی به اینترنت از مردان عقب مانده‌اند. بنیاد وب جهان‌گستر کشف کرد که شکاف دیجیتالی جنسیتی بعد از سال ۲۰۱۱ در کشورهایی با درآمد پایین و متوسط زیاد بهبود نیافته است. بر اساس این گزارش، مردان در سطح جهان ۲۱ برابر بیشتر از زنان آنلاین‌اند. این شکاف در کشورهایی که کمترین توسعه‌یافتگی را دارند به ۵۲ درصد می‌رسد.

مشکل دسترسی زنان به منابع دیجیتالی به خود این واسطه برنمی‌گردد بلکه به بستر اجتماعی‌ای مربوط می‌شود که در آن زنان حضور دارند. عواملی مانند فقدان عاملیت، نابرابری تحصیلی و خطرناک و ناامن دانستن فضای دیجیتالی برای زنان باعث می‌شوند شکاف دیجیتالی جنسیتی عمیق‌تر شود. این موانع در بخش‌های عرضه و تقاضا و همچنین در زمینه‌های حقوقی و مقرراتی با یکدیگر همپوشانی دارند. برای مثال، هزینه‌های مربوط به اینترنت در بسیاری از کشورها برای زنان و مردان زیاد است.

با وجود این، زنان دسترسی نسبتاً کمتری به منابع اقتصادی و استقلال دارند و فقر زمانیِ نسبی‌شان این محرومیت را تشدید می‌کند- به‌ویژه زنان سالخورده‌تری که در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و همچنین زنان فقیرتر.

علاوه ‌بر این، بازارهای کار و آموزش می‌توانند کلیشه‌های جنسیتی درباره نقش‌ها و مشاغل زنان و مردان را تقویت کنند. در بسیاری از بسترها، آموزش فنی و حرفه‌ای را صرفاً مردانه تلقی می‌کنند. این نوع آموزش از نظر نوع استخدام با تفکیک جنسیتی زیادی همراه است (مانند مکانیکی برای مردان و آرایشگری مو برای زنان).

بسیاری از این عوامل را که اغلب ماندگارند می‌توان در سطح منطقه‌ای در درون کشورها پیدا کرد. برای مثال، یکی از جالب‌ترین یافته‌های شناسایی‌شده در تحقیقات این است که ریشه‌های تاریخی نقش‌های جنسیتی معاصر در مناطق مختلف (عوامل فرهنگی) را گاهی می‌توان به دوران پیشاصنعتی نسبت داد. این نقش‌ها به وسیله ساختارهای اجتماعی رایج آن زمان شکل گرفته‌اند.

بنابراین، عوامل فرهنگی محلی‌ای که بر برابری جنسیتی تاثیر می‌گذارند شاید استمرار داشته باشند حتی وقتی جوامع وارد مرحله پیشرفته‌تر توسعه می‌شوند؛ اما برنامه‌های سواد دیجیتالی ملی اغلب نمی‌توانند این مسائل را مطرح و برطرف کنند. در نتیجه، شکاف جنسیتی در زمینه مهارت و سواد دیجیتالی یکی از موانع بزرگی است که باعث می‌شود زنان و دختران نتوانند از فرصت‌های اقتصادی جدید، اطلاعات حیاتی مانند توصیه و راهنمایی سلامتی و مشارکت اجتماعی و عمومی کلی بهره‌مند شوند.

برنامه‌های سواد دیجیتالی و ارتقای مهارت دیجیتالی که در کشورها به اجرا درمی‌آیند باید ارزیابی شوند تا ببینیم آیا به چالش‌های منحصربه‌فرد زنان برای عضویت در دنیای دیجیتالی رسیدگی می‌کنند.

احتمال برابری جنسیتی در امور دیجیتالی از این نظر به‌شدت افزایش یافته که جهان به‌سرعت از هوش مصنوعی برای آموزش، پیشرفت فناوری و سازندگی اقتصادی استفاده می‌کند. سواد دیجیتالی شاید فرصت‌های یادگیری، توسعه مهارت‌ها و چشم‌انداز اقتصادی را بهبود بخشد. ریاست‌جمهوری اندونزی مهارت‌های دیجیتالی و سواد دیجیتالی را یکی از اولویت‌های کارگروه اقتصاد دیجیتالی به شمار می‌آورند. بنابراین، تعامل پیچیده عوامل اجتماعی و فرهنگی و محدودیت‌های مربوط به نقش‌های جنسیتی باید ظریف باشند و در زمینه سیاست‌گذاری در سطح جهانی واکنش‌های هماهنگ نشان داده شود.

سند سیاست‌گذاری با تحلیل آماری جامع ادامه پیدا می‌کند. این تحلیل آماری:

۱. رابطه بین هنجارهای اجتماعی و شکاف جنسیتی در سواد دیجیتالی را کمّی می‌کند و
۲. ابعاد سنی شکاف جنسیتی در زمینه سواد دیجیتالی را بررسی می‌کند.

در ادامه خطاهای رایج برنامه‌های سواد دیجیتالی را برمی‌شماریم:

۱. اکثر برنامه‌های سواد دیجیتالی نمی‌توانند به چالش‌های اجتماعی و فرهنگی زنان به‌ویژه در کشورهای در حال ‌توسعه رسیدگی کنند. فقدان عاملیت، دیدگاه‌های پدرسالارانه و دسترسی کنترل‌شده به فضاهای آنلاین مانع از مشارکت معنادار زنان در اکوسیستم دیجیتالی می‌شوند. اما صرفاً تعداد محدودی از برنامه‌نویس‌ها این مشکل را در نظر می‌گیرند. برنامه اینترنت ساثی که از سوی تاتاتراست برای زنان روستایی در هند راه‌اندازی شده یک مدل عالی برای رسیدگی به این چالش است. در این مدل، زنان باسواد دیجیتالی به سایر زنان آموزش می‌دهند تا شبکه زنان ماهر دیجیتالی در مناطق روستایی رشد کند.

۲. طراحی برنامه‌های سواد دیجیتالی نمی‌توانند اهداف دقیق برای کاهش شکاف جنسیتی تعیین کنند. PMGDISHA از هند اعلام کرد داوطلب‌های زن در اولویت خواهند بود اما این شرکت هیچ هدف خاصی در حوزه جنسیت ارائه نداد. این نوع برنامه‌های سواد دیجیتالی می‌توانند شکاف جنسیتی در اتخاذ و کاربرد فضای دیجیتالی را گسترش دهند. در واقع، خانوارهای مشمول این برنامه می‌توانند یکی از اعضای خانواده‌شان را به این برنامه معرفی کنند. به دلایلی که در این سند سیاست‌گذاری مطرح شده، خانواده‌ها معمولاً پسرهایشان را برای این کار انتخاب می‌کنند نه دخترها را. تعیین اهداف باعث پیشرفت چشمگیر در تحصیلات و استخدام زنان می‌شود؛ مانند هدف اتحادیه اروپا برای آموزش علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات به دانش‌آموزان و دانشجویان دختر. به‌ همین ‌طریق، کره جنوبی بر آموزش زنان کارمندی تمرکز کرده که در طول شیوع کووید-۱۹ مجبور شدند از خانه کار کنند تا مسئولیت‌های مراقبتی را بر عهده گیرند. برنامه‌های هدفمند و تحت نظارت نتایج بهتری نسبت به اظهارنظرهای غیردقیق درباره هدفی مطلوب دارند.

۳. برنامه‌های سواد دیجیتالی که قبلاً ذکرشان رفت نمی‌توانند به شکاف جنسیتی سامانمند در بخش آموزش و سواد دیجیتالی رسیدگی کنند. برخی کشورها تلاش کرده‌اند مهارت‌های دیجیتالی را در برنامه‌های درسی کلاس دوازدهمی‌ها بگنجانند. عربستان سعودی در برنامه‌اش در چشم‌انداز ۲۰۳۰ برای طرح ارائه برنامه توسعه ظرفیت انسانی اعلام کرد سواد دیجیتالی یک «مهارت بنیادین» در کنار سواد خواندن و نوشتن و سواد شمارش به شمار می‌رود. برنامه سواد کنیا نیز تلاشی بزرگ برای گنجاندن فناوری اطلاعات و ارتباطات در همه سطوح آموزشی به ‌صورت مرحله‌ای است. اما سوگیری‌های جنسیتی- در جامعه، در خانواده، از جانب مربی‌ها و سیاست‌گذارها- هنوز مانع از این می‌شوند که زنان به آموزش رسمی دسترسی پیدا کنند و فارغ‌التحصیل شوند. این وضعیت به مهارت‌های دیجیتالی نیز سرایت می‌کند.

۴. برنامه‌های سواد دیجیتالی اغلب نمی‌توانند درک کامل تجربه‌های آنلاین را به‌خوبی تسهیل کنند. مشارکت معنادار در دنیای دیجیتالی بسیار فراتر از تماشای محتوای ویدئویی یا تبادل پیام روی رسانه‌های اجتماعی است. اکثر برنامه‌های سواد دیجیتالی از نظر آنچه عرضه می‌کنند محدودیت دارند و اغلب از آموزش راه‌اندازی دستگاه‌ها، تبادل ایمیل، دسترسی به خدمات دولتی الکترونیکی و پرداخت دیجیتالی تشکیل می‌شوند. عناصر مهم ایمنی آنلاین، امنیت سایبری و حریم خصوصی خارج از دایره این برنامه‌های سواد دیجیتالی قرار می‌گیرند. ماکین کاکاپ دیجیتال از اندونزی نمونه خوبی از برنامه‌هایی است که کلاس‌های تعاملی سواد دیجیتالی را برگزار می‌کنند. این کلاس‌ها مسائل رسانه‌های دیجیتالی امن و اخلاقی، مهارت رسانه‌های دیجیتالی و فرهنگ رسانه‌های دیجیتالی را پوشش می‌دهند.

چند توصیه برای سیاست‌گذاری

چالش‌های منحصربه‌فرد مربوط به سواد دیجیتالی زنان امری نیست که خود‌به‌خود رفع شود و نیاز به اقدامات دولت‌ها و برنامه‌های مختلف دارد. در ادامه چند پیشنهاد را مطرح می‌کنیم:

۱. فضای امن ایمن‌تری برای زنان خلق کنید- اگر اینترنت را فضایی ناامن برای دختران و زنان تلقی کنیم، زنان و دختران محدود می‌شوند زیرا عاملیت‌شان از بین می‌رود و دسترسی محدود یا کنترل‌شده‌ای به فضاهای آنلاین پیدا می‌کنند. برنامه‌های سواد دیجیتالی را باید به‌گونه‌ای طراحی کرد که مسائل حیاتی مانند ایمنی و حریم خصوصی آنلاین را پوشش دهند. همچنین این برنامه‌ها باید محتوای حوزه زنان را برجسته کنند؛ مانند منابعی درباره سلامت تولید مثل و اطلاعات مربوط به پیامدهای جرائم سایبری. چنین برنامه‌هایی دانش و مهارت‌های دیجیتالی لازم را در اختیار زنان قرار می‌دهند تا در فضای آنلاین به گشت‌وگذار بپردازند. همچنین این برنامه‌ها به ایجاد محیط آنلاین امن برای زنان کمک می‌کنند. علاوه‌ بر این، مشارکت دادن زنان در آموزش و تحصیلات در سطح مردمی کمک می‌کند تا برخی تعلل‌های ناشی از سوگیری‌های اجتماعی و فرهنگی برطرف شوند.

۲. پایگاه‌داده‌ای درباره دسترسی کودکان به منابع دیجیتالی و همچنین کاربرد این منابع از سوی کودکان با تمرکز منطقه‌ای بسازید- یکی از شکاف‌های بزرگی که برطرف کردنش باید در اولویت باشد به داده‌ها و شواهدی مربوط می‌شود که مشارکت دیجیتالی افراد در همه سن‌ها را نشان می‌دهند. برای مثال، تقریباً هیچ داده معتبر جمعیت‌محوری درباره دسترسی کودکان به منابع دیجیتالی وجود ندارد که بر اساس جغرافیا، جنسیت و ثروت خانوار جمع‌آوری شده باشد. رسیدگی به شکاف‌های جنسیتی بین زنان و مردان صرفاً وقتی با سرعت و در مقیاس بزرگ انجام خواهد گرفت که بنیان‌های محکمی برای محیط دیجیتالی سالم بسازیم. این محیط‌ها باید در قالب مناسب برای زن کودکان و نوجوانان ساخته شوند. علاوه ‌بر این، داده‌هایی که بر اساس جنسیت تفکیک می‌شوند باید در سطح منطقه‌ای در دسترس قرار گیرند- در سطحی که درون کشور تعریف می‌شود نه در سطح کشورها. این نوع داده کمک می‌کند درک بهتری از تفاوت‌های منطقه‌ای در زمینه برابری جنسیتی به دست آوریم و عوامل و روندهایشان در طول زمان را بشناسیم. به ‌این ‌ترتیب، این امکان به وجود می‌آید که یک سیستم نظارتی تاسیس شود و بر تغییرات در وضعیت برابری جنسیتی نظارت کند. همچنین این سیستم می‌تواند اقدامات اصلاحی را در صورت نیاز، به‌موقع انجام دهد.

۳. از همکاری با بخش خصوصی و سازمان‌های غیردولتی استفاده کنید- تا برنامه‌های سواد دیجیتالی را طراحی و پیاده‌سازی کنید. مشارکت دادن جامعه و به‌ویژه زنان در انتقال مهارت‌ها کمک می‌کند به موانع اجتماعی و فرهنگی رسیدگی کنیم. این کار همچنین به زنان اجازه می‌دهد در جامعه شرکت کنند و فرصت‌های اقتصادی به دست آورند. برخی نمونه‌ها از جمله برنامه کانادا برای تبادل سواد دیجیتالی و مدل اینترنت ساثی در هند توانستند این همکاری‌ها را فعالانه رقم بزنند تا با موفقیت به چالش‌های مزبور رسیدگی کنند.

عواملی مانند فقدان عاملیت، نابرابری تحصیلی و خطرناک و ناامن دانستن فضای دیجیتالی برای زنان باعث می‌شوند شکاف دیجیتالی جنسیتی عمیق‌تر شود

۴. اهداف خاص جنسیتی را تعیین و بر پیشرفت تحقق آنها نظارت کنید- برنامه‌های سواد دیجیتالی اغلب زنان را اهداف اصلی در نظر می‌گیرند اما نمی‌توانند اهداف خاص جنسیتی تعیین کنند. تاثیر این برنامه‌ها در سایه فقدان جمع‌آوری داده بر اساس تفکیک جنسیتی به ‌اندازه کافی قابل ارزیابی نیست. با نظر به تداوم مصرانه نقش‌های جنسیتی خاص در برخی مناطق در طول زمان، احتمال کمی وجود دارد که تدابیر کوتاه‌مدت بتوانند برابری جنسیتی را با موفقیت اشاعه دهند؛ به‌ویژه اگر شرایط محلی را لحاظ نکنند. برنامه‌های سواد دیجیتالی را باید با در نظر گرفتن اهداف جنسیتی خاص و لزوم ردیابی پیشرفت تحقق این اهداف طراحی کرد. این کار به سیاست‌گذارها اجازه می‌دهد پیاده‌سازی برنامه‌ها را ارزیابی کنند و واکنش‌های مناسبی را توسعه دهند.

۵. برنامه‌های اشاعه برابری جنسیتی از جمله برنامه‌های آموزشی در سواد رسانه‌ای باید با رویکرد موقعیت‌محور همراه باشند. دلایل ریشه‌ای برابری جنسیتی حداقل تا حدودی در سطح نسبتاً محدود منطقه‌ها تعریف می‌شوند- درون کشورها و نه در سطح گسترده ملت‌ها. اشاعه برابری جنسیتی یک هدف جهانی است. بنابراین بهترین روش برای تحقق هدف برابری جنسیتی این است که عوامل محلی‌ای را در نظر بگیریم که بر برابری جنسیتی تاثیر می‌گذارند.

منبع: اف‌ای نیوز

پی‌نوشت: گزارش حاضر بخشی از گزارش اندیشکده و بازوی تحقیقاتی گروه G20 یا همان گروه ۲۰ به نام T20 است که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد.

توسط
پیوست
منبع
پیوست
نمایش بیشتر

اخبار مرتبط

بازگشت به بالا