عوامل هوش مصنوعی میتوانند اولین شرکت تکشاخ با یک فرد را ایجاد کنند — اما به چه قیمتی برای جامعه؟
به لطف ظهور رایانش ابری و زیرساختهای دیجیتال توزیعشده، کسبوکارهای خرد یک نفره دیگر مفهومی نوین نیستند. پردازش محاسباتی ارزان و برحسب تقاضا، همکاری راه دور، API های پردازش پرداخت، شبکههای اجتماعی و بازارهای تجارت الکترونیک همگی باعث شدهاند که کارآفرینی تنها باشد.
اما راجع به توسعهی این کسبوکار یک نفره به چیزی بزرگتر — چیزی در ابعاد تکشاخها چه میتوان گفت؟
در گذشته، این کار بسیار دشوار بود، به دلیل مهارتها و منابع لازم برای نه تنها توسعهی محصول بلکه برای رشد و حفظ یک پایگاه مشتری پویا. اما عوامل هوش مصنوعی میتوانند این کارآفرینان تنها را آزاد کنند.
عوامل هوش مصنوعی به تعبیهی جریانهای کاری انسانی در نرمافزار میپردازند، از انسان آزاد میشود تا در کوتاهتر زمان بیشتری را انجام دهد. عوامل میتوانند برای انجام وظایف اختصاص داده شوند و میتوانند تصمیمگیریهای خودمختار انجام دهند. چندین عامل هوش مصنوعی حتی میتوانند برای انجام وظایف مکمل با هم همکاری کنند، راهی برای انجام تماماً خودکار کردن کار واقعی.
در گفتگویی که در سال گذشته با همبنیانگذار ردیت الکسیس اوهانیان انجام شد، سم آلتمن از OpenAI این سناریو را پیشبینی کرد.
“در گپ کوچک خود با دوستان مدیرعاملم، یک شرطبندی برای سال اول وجود دارد که یک شرکت با یک فرد با ارزش میلیاردی وجود دارد,” آلتمن گفت. “که بدون هوش مصنوعی غیرقابل تصور بود — و اکنون [خواهد] رخ دهد.”
بحثی در جلسهی سالانهی مجمع اقتصاد جهانی در داووس در هفته گذشته، یک پنل از کارآفرینان و سرمایهگذاران نیز به امکان یک شرکت میلیارد دلاری فردی بحث کردند — و مهمتر این که این چه معنایی برای آینده اشتغال دارد.
ما به انسانها اعتماد داریم
تاریخ اخیر شرکتهای میلیارد دلاری کوچک را نشان میدهد. مایکروسافت به قیمت ۲.۵ میلیارد دلار سازنده ماینکرفت، موجنگ، را که اعلام کرده بود ۴۰ کارمند دارد، خریداری کرد. فیسبوک واتساپ را با قیمت ۱۹ میلیارد دلار خریداری کرد وقتی که سازنده اپلیکیشن پیامرسان تنها ۵۵ کارمند داشت. دو سال قبل از آن، فیسبوک اینستاگرام را با یک میلیارد دلار خریداری کرد وقتی که تنها ۱۳ کارمند داشت.
این نشان میدهد که فناوری اینترنت قبلاً شرکتهای بزرگ با تعداد کم کارمند تولید کرده است. اما این به معنای یک تکشاخ یک نفره نیست.
کانجن چیو ، مدیرعامل آزمایشگاه تحقیقاتی هوش مصنوعی ایمبویو ، که عوامل قدرتمند برای منطق و کدنویسی میسازد، اعتقاد دارد که نوع شرکت یک نفره که احتمالا هوش مصنوعی بیشترین کمک را به آنها میکند، جایی خواهد بود که محصول بیشتر خودمحور است.
“فکر میکنم جاهایی که راحتتر و اولین جاهایی هستند 'پایین بالا' — محصولاتی برای مصرفکنندگان یا حرفهایها — که نیاز به تیمهای بزرگ برای رفتن به بازار نداشته باشند،” چییو در طول بحث پنل توضیح داد. "فکر میکنم رفتن به بازار در واقع یکی از جاهایی است که اتوماسیون همه این روابط با افراد دیگر دشوار خواهد بود."
وقتی به فروش میرسد، همیشه بهترین محصول برنده نمیشود؛ بلکه افرادی که پشت محصول هستند بهتر اعتماد مشتریها را جلب کردهاند. بنابراین اگر نیاز دارید که محصول خود را فعالانه بفروشید، هنوز هم ممکن است نیاز به کارکنان داشته باشید.
"آن اعتماد انسان به انسان، فکر میکنم، هنوز بسیار ضروری و بسیار مهم است," چییو اضافه کرد.
بنجامین لیو ، مدیرعامل شرکت توسعه دارویی با هوش مصنوعی فرماسیون بیو ، به نقش رو به رشد هوش مصنوعی در شرکت خود و بیشتر از آن خوشبین است.
"فکر میکنم ما در یکی از هیجانانگیزترین دورهها برای ساخت شرکتها زندگی میکنیم," لیو در داووس گفت. "ما هوش در سطح دکتری در جیبهای خود داریم و شروع کردهایم که سیستمهای هوش مصنوعی کار کل تیمها را انجام دهند. فکر میکنم در دنیایی که شرکتهای نسل جدید هوش مصنوعی مزیت قابل توجهی دارند."
با این حال، لیو احساسات چییو را تصدیق کرد: گرچه پتانسیل برای کسبوکارهای یک نفره واقعی است، ممکن است واقعاً از نظر کسبوکار یا کارآفرینی منطقی نباشد — و همه چیز به حالتی انسانی برمیگردد که به ارزش روابط اعتقاد دارد.
"پتانسیل رسیدن به اینجا زودتر از چیزی است که مردم فکر میکنند," لیو گفت. "نگرش من این است که زمان زیادی طول میکشد، زیرا کارآفرینی نوعی سفر تنهایی است و شما یک همبنیانگذار میخواهید. شرکتها هنوز هم توسط انسانها تأسیس میشوند. فکر میکنم شما میخواهید با چند نفر این سفر را به اشتراک بگذارید."
بنابراین واقعیت این است که ممکن است در جایی که همیشه شرکتها شروع کردهاند به پایان برسیم: یک تیم بنیانگذاران با مهارتهای مکمل. اما به جای توسعه از طریق استخدام تدریجی، خودشان را با حفظ آن لاغری اولیه با عوامل هوش مصنوعی که کمبود را پر میکنند نگه میدارند.
اما حتی اگر هرگز تکشاخ یک نفره افسانهای رخ ندهد، هیچ شکی نیست که قطار پرجمعیت عوامل هوش مصنوعی به زودی باعث اختلال بزرگی در نیروی کار خواهد شد.
"دوران کارکنان هوش مصنوعی"
اگر هنوز همه اینها به نظر شهای فلسفی میرسد، دوباره فکر کنید. عوامل هوش مصنوعی در حال حاضر به صورت وکیل هایی مانند هاروی یا مهندسین نرمافزار مانند دیوین هوششناختی وارد نیروی کار میشوند.
عوامل فروش هوش مصنوعی همچنین در حال رونق هستند ، با شرکتهایی مانند Artisan که از حمایت مالی خطرپذیر برخوردارند ادعا میکنند که قصد دارند نیروی کار انسانی را جایگزین کنند — همانطور که در تبلیغ پورنوگرافیک آنها در سانفرانسیسکو نشان داده میشود.
بسیاری از شرکتهای دیگر نیز در حال فراهمکردن پایه برای شکوفایی عوامل هوش مصنوعی هستند.
لَتیس، یک پلتفرم مدیریت HR و که اخیراً به مبلغ ۳ میلیارد دلار معیاری دستیابی کردهاند ، بیشتر میرود با دادن رکوردهای رسمی کارمندان دیجیتال ، به این معنا که عوامل هوش مصنوعی مشتریان آنها در نمودار سازمانی نشان میدهند، با عکس پروفایل و مدیر تعیین شده به آنها.
سارا فرانکلین ، که به تازگی به عنوان مدیرعامل لَتیس ملحق شدهاست ، این انتقال را "عصر جدید بزرگی از همکاری" مینامد، جایی که انسانها و عوامل هوش مصنوعی کنار هم کار میکنند. و این به چه معناست که این عوامل را به شیوهای مشابه با انسانها مدیریت کنیم، تا شفافیت و پاسخگویی را تقویت کنیم.
"ما میخواهیم موفقیت افراد را به عنوان اولویت اصلی بگذاریم، و وقتی که با عوامل هوش مصنوعی کار میکنید، مهم است که بفهمید به چه کاری اختصاص داده شدهاند," فرانکلین در داووس توضیح داد. "این به این معنا نیست که هوش مصنوعی انسانی است؛ بیشتر ایناست که باید به وضوح مشخص کنید که هوش مصنوعی کجا است. چون هوش مصنوعی از طرف برندها و مردم سخن میگوید، تصمیم میگیرد و با سیستمهای دیگر ادغام میشود، باید بتوانیم آنرا پیگیری کنیم."
اما اگر شرکتها میتوانند در مقیاس بدون بخش انسانی عمده عمل کنند، این چه معنایی برای جامعه دارد؟ مردم نیاز به کسب درآمد دارند؛ آنها نیاز به هدف دارند — آیا جامعه در صورتی که مردم نتوانند کار کنند، نمیتواند دچار سقوط شود؟
همانند انقلابهای صنعتی قبلی، یک شعار رایج در برابر انقلاب هوش مصنوعی این است که در طولانی مدت شغلهای جدید پدید خواهند آمد — ما فقط نمیدانیم که آنها چه هستند.
"قرار است شغلهای زیادی نیز ایجاد شود," دووش آمِریک «موسس شرکت مدیریتی سرمایهگذاری لِد اِج کپیتال، گفت در داووس. «اگر به زمانی فکر کنید که آیفون در سال ۲۰۰۷ معرفی شد — اکنون اوبر و ایربینبی شرکتهایی ۱۰۰ میلیارد دلاری هستند. [آنها] نمیتوانستند قبل از این وجود داشته باشند. فرصتهایی که ممکن است وجود داشته باشند شرکتهایی هستند که هنوز حتی به آنها فکر نکردهایم — آنها قرار است این کسبوکارهای بزرگ بعدی باشند."
این به این معنا نیست که در کوتاه مدت دردی وجود نخواهد داشت، اما. و همانطور که از سنسیشن هوش مصنوعی چینی دیپسیک میبینیم، میزان پیشرفت هوش مصنوعی به نسبت هزینه به عملکرد مدلهای هوش مصنوعی بسیار زمینهساز است. و این میتواند یک تفاوت کلیدی نسبت به انقلابهای صنعتی و تکنولوژیک قبلی باشد: ممکن است نتوانیم به سرعت کافی تطبیق پیدا کنیم.
"فکر میکنم بحث زیادی در مورد آموزش مجدد و ارتقاء مهارت وجود دارد," لیو گفت. "اما چیزی بسیار منحصر به فرد در مورد سرعت پیشرفتها و اینکه این مدلها چقدر سریعتر بهتر میشوند وجود دارد، به خصوص جایی که میبینیم این سیستمهای هوش مصنوعی کار کل تیمها را انجام میدهند."
"مدیر هوشهای مصنوعی"
یک توافق عمومی در میان پنل وجود داشت که به هر میزان تغییر، همه باید بیاموزند که نه تنها با هوش مصنوعی زندگی کنند، بلکه بیاموزند که چگونه از آن برای موفقیت در محیط کار استفاده کنند.
با You.com , for example, companies can access its API to bring real-time web search to any large language model (LLM). While it offers its own suite of agents for specific tasks, companies can also create their own custom agents , choosing their preferred AI model and giving it instructions based on whatever sources of data they need to connect.
"ما به عنوان مدیران عامل، اولین نسل هستیم که مردم و هوش مصنوعی را مدیریت میکنیم," مدیرعامل You.com ریچارد سوچر در داووس گفت. "اما فکر میکنم جذابترین تغییر در اینجا در واقع این است که هر همکار فردی، هر کارمند، قرار است به مدیر هوش مصنوعیها تبدیل شود. و در این مفهوم، همه نوعی کارآفرین خواهند شد."
بنابراین به نظر نهایی هنوز مشخص نیست که آیا هرگز شرکتی واقعا تکنفره تکشاخ خواهیم دید یا خیر. با این حال، اصل پشت این احساس در حال حاضر به نوعی ثابت شدهاست، همانطور که با نسبت ارزش به تعداد کارکنان بینهایت واتساپ دیدهایم که در زمانی که فیسبوک آن را خریداری کرد به هر کارمند مبلغ ۳۴۵ میلیون دلار نسبت میدهد.
حتی انویدیا، با ارزش بازاری بیشتر از ۳ تریلیون دلار ، تعداد کارمندان نسبتاً لاغری کمتر از ۳۰,۰۰۰ کارمند دارد — که معادل حدوداً ۱۰۰ میلیون دلار به ارزش هر کارمند است.
با نوع صحیح شرکت و اجرای صحیح آن، سخت است که چگونه هوش مصنوعی این اعداد را به سمت شمال و در حالی که تعداد کارکنان به سمت جنوب میرود سوق ندهد. اما در تمامی احتمال، این به این خواهد آمد که آیا میل به ایجاد تنهایی توسط یک فرد وجود دارد، با داشتن دانش کارآفرینی کافی برای جاسازی یک مدل کسبوکار قوی و قابل دفاع که کسی دیگر نتواند به سادگی آن را به معرکه بیاورد.
اما اینکه آیا جامعه آماده خواهد بود تا این موضوع را مدیریت کند، یک سوال کاملاً متفاوت است.