بازسازی چهره 'خونآشام' قرن هفدهمی که با داس آهنین بر گردن دفن شده بود
در یک تلاش علمی منحصر به فرد، باستانشناسان برای بازسازی چهره یک زن جوان که زمانی به عنوان خونآشام دفن شده بود تلاش کردهاند و بدین ترتیب هویت واقعی او به عنوان یک انسان را کشف کردهاند.
در "کشفی واقعاً شوکهکننده"، پژوهشگران دانشگاه نیکولاوس کوپرنیکوس در لهستان بقایای "زوشیا"، همانطور که محلیها او را مینامند، را در یک گورستان بدون مارک پیدا کردند. به طور قابل توجهی، بقایای این زن جوان دارای یک داس بود که بر گردنش قرار داده شده بود.
انگشت بزرگ پای چپ زوشیا با یک قفل بسته شده بود، عملی که ریشه در این باور داشت که افراد خطرناک دارای روحیه خوب و بد هستند. یک باستانشناس سوئدی توضیح داد که این اقدام برای جلوگیری از فرار "روح بد" و تبدیل کردن متوفی به "استریگا" یا خونآشام بوده است.
زن جوانی که بین ۱۸ تا ۲۰ ساله فوت کرده بود، از بیماریای رنج میبرد که موجب غشهای مکرر و احتمالاً مشکلات بهداشتی دیگر میشد. به گزارش رویترز ، او یکی از دهها نفر بود که "همسایگان" باور داشتند که خونآشام بود.
با وجود شرایط غمبار مرگ و به خاکسپاری او، باستانشناسان تلاش کردند تا با بازسازی چهرهاش به یاد او احترام بگذارند.
زوشیا، در زمان و مکان اشتباه
در یک گورستان بدون مارک در پین، نزدیک به بیدگوشچ، باستانشناسان از دانشگاه توران "قبر شماره ۷۵" را حاوی بقایای زوشیا کشف کردند. رویترز گزارش میدهد که قبور دیگری در این محل حاوی دفنهای مشابه خونآشام بودهاند، که نشاندهنده یک ترس گسترده از این موجودات است.
قفل باز شده بر روی انگشت پای زوشیا نشان میدهد که قبر او ممکن است پس از دفن اولیهاش ناآرام شده باشد، احتمالاً به دلیل رویدادهایی که گونهای فراطبیعی برداشت میشدهاند. داس قرار داده شده بر روی گردنش ممکن است افزودنی دیرتر بوده باشد که برای جلوگیری از بازگشت او طراحی شده بود.
با بازگرداندن بقایای زوشیا، باستانشناسان پروژهای را برای بازسازی شباهت او آغاز کردند.
تحلیلهای بقایای زوشیا نشانههایی از بیماری، شاید شامل سوتغذیه یا آسیب دیدهها را ظاهر کرد. شواهدی از سرطان در جناغ سینه او پیدا شد که احتمالاً باعث درد قابل توجهی بود، هرچند ممکن است علت مستقیم مرگ نبوده باشد. این حالت ممکن است به صورت "علامت قرمز بر روی سینهاش" که میتوانسته تورم داشته باشد، ظاهر شود.
افزودن به پیچیدگی وضعیت سلامتی او، باقیماندههای اسکلتی زوشیا نشان از وضعیت آنومالی کیمرهل داشت، حالتی که میتواند باعث سردردهای شدید، غشهای مکرر و حتی سکتههای مغزی شود. مشکلات بهداشتی متعددی ممکن است جامعه را به ترس از او و در نهایت به دیدن او به عنوان یک خونآشام بالقوه واداشته باشد.
حضور نوارهایی با ریزهکاریهای پر زرق و برق، احتمالاً از کلاه، نزدیک سر زوشیا نشان میدهد که او به یک طبقه اجتماعی بالاتر تعلق داشته است.
تحلیل دیانای و ایزوتوپی نشان داد که زوشیا اصل سوئدی دارد، که ممکن است به حاشیهنشینی او کمک کرده باشد. در این دوران، لهستان در جنگ سیساله با سوئد بود و افرادی با تبار سوئدی خوشآمدگویی نمیکردند.
پستی در فیسبوک که یافتهها را خلاصه میکند، گمان میکند که ظاهر جسمی زوشیا، همراه با ثروت خانواده و اصالت سوئدیش، ممکن است منجر به دیده شدن او به عنوان فردی متفاوت و نهایتاً ناپسندیده در جامعه شده باشد.
بازسازی چهره زوشیا
تیم دانشگاه توران باستانشناس سوئدی اسکار نیستون را برای بازسازی چهره او دعوت کرد.