وضعیت کارآفرینی زنان در میانه تبعیض و سوگیری؛ در بند کلیشهها
در گزارش زنان کارآفرین سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، تحلیلی از روند کارآفرینی زنان در ۴۹ کشور، پنج منطقه (آسیا اقیانوسیه، اروپا و آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و کارائیب و خاورمیانه و آفریقا) و سه سطح درآمد (پردرآمد، متوسطدرآمد، کمدرآمد) ارائه میشود. بزرگترین شکاف جنسیتی در نرخ کسبوکارهای تثبیتشده در آمریکای لاتین و کارائیب (نسبت زنان به مردان: ۰.۶۱) و کوچکترین شکاف در آمریکای شمالی (نسبت زنان به مردان: ۰.۷۶) گزارش شد.
نکته جالب اینکه ترکیب متنوعی از کشورها وجود دارد که بالاترین نرخ مالکیت زنان در کسبوکارهای تثبیتشده را گزارش میدهند. این موضوع تا حدودی میتواند حضور زنان در چنین کسبوکارهایی را توضیح دهد.
شکاف جنسیتی وسیعیتری در نرخ جهانی رهبری زنان در کسبوکارهای تثبیتشده وجود دارد (نسبت زنان به مردان: ۰.۶۸) اما مشاهده میکنیم زنان در برخی از کشورها تقریباً این شکاف را پر کردهاند؛ مانند سوئیس (زن به مرد: ۰.۹۶). تشویق زنان به راهاندازی کسبوکارهای بیشتر، هدفی ستودنی است اما شاخص مهمتر پیشبرد برابری جنسیتی در کارآفرینی شاید به رفع خلأ در مالکیت کسبوکار تثبیتشده بستگی پیدا کند.
زنان کارآفرین تا چه حد فقیر یا ثروتمندند؟
درآمد خانوار، متغیر جمعیتشناختی کلید دیگری است که انواع کارآفرینان و کسبوکارهای مهم در اقتصاد را تعریف میکند. اما در کشورهایی که درآمد متوسط دارند، کارآفرینان زن اغلب از خانوارهایی با درآمد یکسوم پایینی میآیند (۳۸ درصد زنان در برابر ۲۰.۲ درصد مردان؛ زن به مرد: ۱.۸۸) و تعداد بسیار کمتری از آنها از خانوارهایی با درآمد یکسوم بالایی میآیند (۳۰.۹ درصد زنان در برابر ۴۹.۸ درصد مردان؛ نسبت زنان به مردان: ۰.۶۲).
در همه نقاط جهان، زنان کارآفرین بسیار بیشتر از مردان کارآفرین گزارش میدهند که از خانواری با درآمد یکسوم پایینی میآیند. همچنین، امتیاز داشتن درآمد بالا اغلب منجر به نرخ پایین مشارکت زنان در بازار کار و کار پارهوقت بیشتر میشود.
مردان کارآفرین در همه مناطق به احتمال بیشتری از ثروتمندترین یکسوم خانوار میآیند اما کمترین شکاف جنسیتی در آسیا-اقیانوسیه دیده میشود (زنان به مردان: ۰.۸۸). آمریکای لاتین و کارائیب بیشترین تفاوت جنسیتی را نشان داد به گونهای که کمتر از یکسوم زنان کارآفرین و تقریباً نیمی از مردان گزارش دادند درآمدشان در یکسوم بالایی قرار دارد (زنان به مردان: ۰.۶).
عوامل بسیار زیادی میتوانند بر الگوهای اجتماعی و اقتصادی فعالیت استارتآپی در داخل و خارج از خانه تاثیر بگذارند. نکته جالب اینکه تقریباً سهچهارم کارآفرینان زن در چین از درآمد خانوار یکسوم بالایی میآیند.
دیدگاههای کارآفرینی چه تفاوتی برای زنان دارند؟
دیدگاههای فرهنگی نشان میدهند چقدر احتمال دارد زنان کسبوکاری راه بیندازند. این سنجشهای جم به طور خاص به جنسیت مربوط نمیشوند؛ البته جنسیت در مناطقی که باورها و قراردادهای جنسیتی سنتی دارند اهمیت زیادی دارد، اما مفید است تفاوتهای جنسیتی در دیدگاه نسبت به فعالیت استارتآپ کسبوکار، فرصتهای بازار و اطمینان به توانایی و ظرفیت موفقیت خود را درک کنیم.
در سال ۲۰۲۲، بیش از یکششم زنان در سطح جهان (۶۳.۲ درصد) مالکیت کسبوکار را انتخاب شغلی خوب تلقی و پوشش رسانهای خوب دریافت میکردند (۶۴.۴ درصد). برای مثال، ژاپن زنان بسیار کمی (۲۵.۸ درصد) دارد که کارآفرینی را انتخاب شغلی خوب میپندارند در حالی که بسیاری از زنان موافقاند که این شغل یک جایگاه بالاست.
در بحث شروع کسبوکار، بیش از دوپنجم زنان (۴۵.۶ درصد) در سطح جهان معتقدند راهاندازی کسبوکار راحت است- در مقایسه با کمی بیش از نیمی از مردان (۵۰.۷ درصد؛ نسبت زنان به مردان: ۰.۹۰). به همین طریق، زنان کمتر از مردان (۴۷.۹ درصد) گزارش میدهند که هیچ ترسی از شکست ندارند (زنان به مردان: ۰.۹۱).
الگوهای متنوعی در دیدگاههای فرهنگی در میان سطوح درآمد کشوری وجود دارد. سرانجام، زنان در همه مناطق در هر سطح درآمد کشوریای کمتر از مردان به سبب شکست خوردن متوقف میشوند.
در بحث منطقهای، سهولت استارتآپْ دیدگاه غالب در میان زنان آمریکای شمالی است (۶۳.۲ درصد). این منطقه شامل بالاترین نرخ کارآفرینی برای زنان است اما شکافهای جنسیتی زیادی در کسبوکارهای تثبیتشده و دیجیتالیشده برای زنان در کشورهای این منطقه وجود دارد.
یکی از ویژگیهای کارآفرینی مثالزدنی برای زنان خاورمیانه و آفریقای شمالی این است که نرخ بالا و پایداری از قصد کارآفرینی وجود دارد (۳۱.۴ درصد)- در تضاد آشکار با نرخ پایینتر استارتآپ با ۱۱.۶ درصد و کسبوکار تثبیتشده با ۴.۹ درصد برای زنان. همچنین آفریقای جنوبی بزرگترین شکاف جنسیتی در منطقه را دارد (زنان به مردان: ۰.۶۱).
علاوه بر اینها، منطقه خاورمیانه و آفریقا از بالاترین و پایینترین نرخهای مالکیت زنان در کسبوکارهای تثبیتشده برخوردارند. این نکته در مورد عربستان سعودی (۱۰ درصد، زنان به مردان: ۱.۰۵) و اسرائیل (۳.۶ درصد، زنان به مردان: ۱.۰۹) نیز صدق میکند.
بزرگترین شکاف جنسیتی در شناختن یک کارآفرین در خاورمیانه و آفریقا مشاهده میشود (زنان به مردان: ۰.۸۸)؛ از نرخ ۸۹.۱ درصد برای زنان عربستان سعودی (زنان به مردان: ۱.۰۲) تا نرخ ۲۳.۳ درصد در مصر که در آن زنان نصف مردان گزارش میدهند کارآفرین خاصی را میشناسند (زنان به مردان: ۰.۵۶). مهم است که توجه کنیم آفریقای جنوبی کمترین نرخ فعالیت سرمایهگذاری در منطقه را دارد که بسیار پایینتر از متوسط جهانی است (۲.۶ درصد، زنان به مردان: ۰.۸۷).
در بحث مشارکت زنان در کارآفرینی بسیار سودآور، منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی آماری مشابه متوسط جهانی نشان میدهد. نرخ مشارکت برای زنان در فناوری اطلاعات و ارتباطات در این منطقه زیر متوسط جهانی است اما نرخ این فناوری برای زنان در عمان (۳.۱ درصد)، مصر (۴.۸ درصد)، ایران (۴.۶ درصد) و اسرائیل (۷.۵) بالاتر از متوسط جهانی است.
حدود یکسوم زنان کارآفرین در خاورمیانه و آفریقای شمالی گزارش دادند ابزار دیجیتالی برای عملیات تجاری ضروری نیست؛ از رقم کم ۲.۷ درصد در عربستان سعودی (زنان به مردان: ۰.۷۹) تا رقم زیاد ۸۲.۵ درصد در توگو (زنان به مردان: ۱.۲۰).
زنان کارآفرین نقش مهمی در پیشبرد رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی در کشورها و جوامعشان ایفا میکنند. زنان بینشها، ایدهها و نوآوریهای جدیدی را وارد بازارهای میزبانشان میکنند. بخش عمده نابرابری جنسیتی در نرخهای استارتآپ را میتوان با الگوهای صنعتی و اهداف استارتآپی متفاوت توضیح داد اما زنان در سطح جهان در همه صنایع فعال باقی ماندهاند. هرچند درست مثل مردان یک گروه نامنسجم را تشکیل میدهند و در همه بخشها و بازارهای محصول و خدمات حضور دارند.
اما زنان همچنین حضور پررنگتری نسبت به مردان در کسبوکارهای کوچک در بازارها و صنایع بهشدت رقابتی با حاشیه سود کم دارند. علاوه بر این، زنان در خانه با نابرابری مواجه میشوند و بار سنگینتر مسئولیتهای خانوادگی را بر دوش میکشند که باعث میشود وابستگی اقتصادی افزایش و قدرت و امتیاز میانفردی کاهش یابد. این عوامل ترکیب میشوند تا کلیشههای آسیبزایی را ادامه دهند که حتی در برابر صاحبامتیازترین زنان کارآفرین نیز مانع ایجاد میکنند.
گزارش حاضر درباره کارآفرینی زنان در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ تحلیلی از روند کارآفرینی زنان در ۴۹ کشور، پنج منطقه جهانی و سه سطح درآمد ملی به دست میدهد. بر شاخصهای کلیدی بر اساس کشور، منطقه و سطح درآمد ملی تمرکز میکنیم؛ از جمله تفاوتهای جنسیتی در نرخهای مشارکت (نسبت زنان به مردان) در نقاط مختلف در چرخه حیات کارآفرینی و اهداف مربوط به فعالیت استارتآپ، کسبوکار جدید، کسبوکار تثبیتشده و خروج از کسبوکار. کار جدید امسالمان این است که نگاهی دقیقتر به موضوعات کلیدیای میاندازیم که به ما کمک میکنند الگوهای جنسیتی را بهتر درک کنیم؛ از جمله اهمیت تقسیمبندی دیجیتالیسازی و پایداری.
این تحلیل چه بینشهایی را در اختیار مخاطبان متنوع متشکل از محققان، سیاستگذاران، معلمان و متخصصان میگذارد؟ در ادامه، یافتههای کلیدی را برجسته میکنیم. این یافتهها به ما میگویند زنان کارآفرین کجا بیشترین نوید را میدهند، چه خلأها و چالشهایی در میان است و فرصتهای درک و پشتیبانی بهتر زنان کارآفرین در زمینههای کسبوکار و فرهنگ محلیشان کجاست.
گمشدگان روایتهای غالب
زنانی که کسبوکاری را رهبری میکنند از طریق نوآوری، ایجاد شغل و رشد اقتصادی، تاثیر عمیقی بر بازارها، صنایع و جوامع میگذارند. اما نقش زنان اغلب در روایتهای رایجی نادیده گرفته میشود که در آنها گفته میشود فقیرترین و آسیبپذیرترین کارآفرینان در سطح جهان زناند. درست است که زنان اغلب شرکتهای کوچکتر، جوانتر و کمسودتری را اداره میکنند اما این نکته نیز حقیقت دارد که در هر صنعتی، شرکتهایی که تحت رهبری زنان هستند عملکرد مشابهی با شرکتهای تحت رهبری مردان دارند. محققان کمک میکنند چگونگی و چرایی شروع و توسعه کسبوکار جدید از جانب زنان کارآفرین را بهتر درک کنیم. بر این اساس، شواهد سیاستگذاران و رهبران برنامه را به راهحلهای موثرتر تشویق میکنند تا به موانع استارتآپ و رشد رسیدگی کنند؛ موانعی که در صنایع مختلف و نقاط مختلف جهان پیش پای زنان است.
در گزارش زنان کارآفرین سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، تحلیلی از روند کارآفرینی زنان در ۴۹ کشور، پنج منطقه (آسیا اقیانوسیه، اروپا و آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و کارائیب و خاورمیانه و آفریقا) و سه سطح درآمد (پردرآمد، متوسطدرآمد، کمدرآمد) ارائه میشود. به جدول زیر مراجعه کنید. بر چهار درونمایه کلیدی مشهود در نظرسنجی سال ۲۰۲۲ از زنان کارآفرین که در آوریل و آگوست ۲۰۲۲ تکمیل شد تمرکز میکنیم.
- شکافهای جنسیتی بین مردان و زنان در چرخه حیات کارآفرینی
- تقسیمبندی بر اساس اندازه صنعت و کسبوکار به عنوان شاخصهای کلیدی سوگیری ساختاری
- روندهای استارتآپ بر اساس سن، آموزش، درآمد خانوار و تاثیر احتمالی بر کسبوکار
- پایداری و دیجیتالیسازی به عنوان عناصر متمایزکننده کلیدی در مناطق و سطوح درآمد.
مالکیت کسبوکارها
توجه بسیاری از رسانهها و مردم به کسبوکارهای نوپا و اهداف استارتآپی معطوف میشود اما یکی از جنبههای مهم کارآفرینی زنان حضورشان در کسبوکارهای تثبیتشده است. هدف نهایی هر کارآفرینی ایجاد کسبوکاری موفق است که محصول یا خدمات محبوبی را به بازار هدف عرضه میکند. بر اساس روش جم، کسبوکارهای تثبیتشده به کسبوکارهایی گفته میشوند که بیش از سه سال و نیم فعالیت کردهاند.
در سطح جهان، نرخ کسبوکارهای تثبیتشده برای زنان در سال ۲۰۲۲ به ۵.۵ درصد میرسد. این عدد را میتوان با ۸.۱ درصد برای مردان مقایسه کرد. بنابراین، شکاف جنسیتی در کسبوکارهای تثبیتشده بیشتر از کسبوکارهای نوپاست (نسبت زن به مرد: ۰.۶۷). در مورد فعالیت زنان در شرکتهای نوپا، بار دیگر تنوع را در میان حوزهها مشاهده میکنیم- البته این موضوع وقتی به منطقه نگاه میکنیم نه به سطح درآمد کشور، بسیار آشکارتر میشود. در واقع، نرخ متوسط رهبری زنان در شرکتهای تثبیتشده صرفاً تا اندازه محدودی بنا بر سطح درآمد کشور تغییر میکند. زنان در کشورهای پردرآمد نرخ بالاتری دارند (۵.۸ درصد)- نسبت به زنان در کشورهایی با درآمد متوسط به بالا (۵.۳ درصد) و زنان در کشورهایی با درآمد متوسط و پایین (۵.۳ درصد). این نرخ نسبتاً مسطح کسبوکار تثبیتشده برای زنان مثالزدنی است و به تحقیق بیشتری نیاز دارد. فقدان تنوع اهمیت خاصی دارد زیرا تنوع زیادی در نوع کسبوکار و تقسیمبندی صنعت برای زنان در سطوح درآمد ملی مختلف وجود دارد.
اما در سطح منطقهای شاهد تنوع بسیار بیشتری هستیم. آمریکای شمالی (۶.۷ درصد) و آسیا-اقیانوسیه (۶.۴ درصد) دو منطقهای هستند که در آن زنان بالاترین نرخ رهبری کسبوکارهای تثبیتشده را دارند. اروپا (۵.۸ درصد) و سپس خاورمیانه و آفریقا (۴.۹ درصد) و آمریکای لاتین و کارائیب (۴.۷ درصد) در رتبههای بعدی قرار میگیرند. تفاوتهای جنسیتی بیشتر در همه مناطق جهان مشاهده شد. بزرگترین شکاف جنسیتی در نرخ کسبوکارهای تثبیتشده در آمریکای لاتین و کارائیب (نسبت زنان به مردان: ۰.۶۱) و کوچکترین شکاف در آمریکای شمالی (نسبت زنان به مردان: ۰.۷۶) گزارش شد.
نکته جالب اینکه ترکیب متنوعی از کشورها وجود دارد که بالاترین نرخ مالکیت زنان در کسبوکارهای تثبیتشده را گزارش میدهند. توگو (۱۸.۹ درصد) و کره جنوبی (۱۵.۳ درصد) در بالای فهرست ایستادهاند و تعداد زنان رهبر در کسبوکارهای این کشور بسیار زیاد است. یونان (۱۰.۲ درصد)، عربستان سعودی (۱۰ درصد)، لهستان (۹.۶ درصد) و گواتمالا (۹.۶ درصد) در رتبههای بعدی قرار میگیرند و بخشی از یک خوشه محسوب میشوند. لتونی (۸.۳ درصد)، سوئیس (۸.۱ درصد)، ایالات متحده (۷.۸ درصد) و هند (۷.۶ درصد) در رتبههای بعدی قرار دارند. برخی کشورها مانند توگو سابقه طولانی در رهبری زنان در حوزه کسبوکار دارند. سایر کشورها شاهد حضور بیشتر کسبوکارهای خانوادگی هستند. این موضوع تا حدودی میتواند حضور زنان در چنین کسبوکارهایی را توضیح دهد.
شکاف جنسیتی وسیعیتری در نرخ جهانی رهبری زنان در کسبوکارهای تثبیتشده وجود دارد (نسبت زنان به مردان: ۰.۶۸) اما مشاهده میکنیم زنان در برخی از کشورها تقریباً این شکاف را پر کردهاند؛ مانند سوئیس (زن به مرد: ۰.۹۶). برخی زنان حتی از مردان سبقت گرفتهاند؛ مانند عربستان سعودی (زن به مرد: ۱.۰۵) و توگو (زن به مرد: ۱.۱۲). با وجود این، حتی در کشورهایی که بیشترین زنان کارآفرین در کسبوکارهای تثبیتشده را دارند، نوعی شکاف جنسیتی وجود دارد. تشویق زنان به راهاندازی کسبوکارهای بیشتر، هدفی ستودنی است اما شاخص مهمتر پیشبرد برابری جنسیتی در کارآفرینی شاید به رفع خلأ در مالکیت کسبوکار تثبیتشده بستگی پیدا کند.
زنان کارآفرین تا چه حد فقیر یا ثروتمندند؟
درآمد خانوار، متغیر جمعیتشناختی کلید دیگری است که انواع کارآفرینان و کسبوکارهای مهم در اقتصاد را تعریف میکند. کارآفرینان زن در سراسر جهان به طور برابر از خانوارهایی در گروههای درآمدی سطح پایین، سطح متوسط و سطح بالا میآیند. اما این الگو در بین مردان کارآفرین بسیار متفاوت است. مردان بیشتر از زنان گزارش میدهند درآمد خانوارشان در یکسوم بالایی (زنان به مردان: ۰.۷۲) قرار دارد و مردان کمتری گزارش میدهند درآمد خانوارشان در قسمت یکسوم پایینی (زنان به مردان: ۱.۵۲) قرار دارد. این یافتهها نشان میدهند کارآفرینان زن بیشتر از کارآفرینان مرد از خانوادههای فقیر میآیند. همچنین، این روند احتمالاً بیانگر نوع کسبوکارهایی است که اکثر زنان دنبال میکنند؛ برای مثال، پارهوقت و مالکیت تنهایی.
شاید انتظار داشته باشیم بیشترین سهم زنان کارآفرین فقیر در کشورهای کمدرآمد قرار داشته باشد اما اینطور نیست. یکسوم کارآفرینان زن در کشورهای کمدرآمد یا پردرآمد، گزارش دادند درآمد خانوارشان در یکسوم پایینی قرار دارد. کشورهایی با درآمد متوسط بیشترین تعداد زنان کارآفرینی را دارند که از خانوارهای فقیر میآیند. در همه سطوح درآمد ملی، کارآفرینان جدید به احتمال بیشتر مردانی از خانوارهای ثروتمندند. دوپنجم کارآفرینان زن یا مرد گزارش دادند درآمد خانوارشان در یکسوم میانی قرار دارد. اما در کشورهایی که درآمد متوسط دارند، کارآفرینان زن اغلب از خانوارهایی با درآمد یکسوم پایینی میآیند (۳۸ درصد زنان در برابر ۲۰.۲ درصد مردان؛ زن به مرد: ۱.۸۸) و تعداد بسیار کمتری از آنها از خانوارهایی با درآمد یکسوم بالایی میآیند (۳۰.۹ درصد زنان در برابر ۴۹.۸ درصد مردان؛ نسبت زنان به مردان: ۰.۶۲).
در همه نقاط جهان، زنان کارآفرین بسیار بیشتر از مردان کارآفرین گزارش میدهند که از خانواری با درآمد یکسوم پایینی میآیند. آمریکای شمالی بیشترین سهم کارآفرینان زن از فقیرترین خانوار را دارد: بیش از یکسوم کارآفرینان زن در مقایسه با یکپنجم کارآفرینان مرد (زنان به مردان: ۱.۹۳). این یافته شاید برای برخی افراد غیرمنتظره باشد اما کشورهایی که درآمد بالایی دارند با مشکل حمایت از کارآفرینان فقیر در حومههای شهری و مناطق روستایی مواجهاند. همچنین، امتیاز داشتن درآمد بالا اغلب منجر به نرخ پایین مشارکت زنان در بازار کار و کار پارهوقت بیشتر میشود.
مردان کارآفرین در همه مناطق به احتمال بیشتری از ثروتمندترین یکسوم خانوار میآیند اما کمترین شکاف جنسیتی در آسیا-اقیانوسیه دیده میشود (زنان به مردان: ۰.۸۸). بالاترین نرخ کارآفرینان زن در اروپا گزارش شده. دوپنجم زنان گزارش دادند خانواری با درآمد یکسوم بالایی دارند؛ در مقایسه با نیمی از مردان. آمریکای لاتین و کارائیب بیشترین تفاوت جنسیتی را نشان داد به گونهای که کمتر از یکسوم زنان کارآفرین و تقریباً نیمی از مردان گزارش دادند درآمدشان در یکسوم بالایی قرار دارد (زنان به مردان: ۰.۶).
عوامل بسیار زیادی میتوانند بر الگوهای اجتماعی و اقتصادی فعالیت استارتآپی در داخل و خارج از خانه تاثیر بگذارند. هلند ثروتمندترین زنان و مردان کارآفرین (۵۹ درصد مردان در برابر ۷۰.۱ درصد زنان) را دارد. در مقایسه، بیشترین زنان کارآفرین فقیر در لهستان (۶۴.۸ درصد زنان در برابر ۷۵.۹ درصد زنان؛ زنان به مردان: ۰.۸۵)، اروگوئه (۵۰.۰ درصد زنان در برابر ۲۰.۴ درصد مردان؛ زنان به مردان: ۲.۴۸) و مکزیک (۶۴.۸ درصد زنان و ۷۵ درصد مردان؛ زنان به مردان: ۰.۸۵) مشاهده شد. در واقع، زنان کارآفرین بیشتر از مردان گزارش میدهند درآمد خانوارشان در یکسوم پایینی قرار دارد. این گزارش در همه ۴۹ کشور نظرسنجی جم ۲۰۲۲ به غیر از هشت کشور مشاهده شد: آلمان، مراکش، لهستان، رومانی، اسلواکی، اسلوونی، کره جنوبی و ونزوئلا. ۹ کشور- چین، آلمان، اندونزی، رومانی، اسلواکی، کره جنوبی، تایوان، بریتانیا و ونزوئلا- از بیشترین سهم زنان کارآفرین ثروتمند نسبت به مردان برخوردارند. نکته جالب اینکه تقریباً سهچهارم کارآفرینان زن در چین از درآمد خانوار یکسوم بالایی میآیند.
دیدگاههای کارآفرینی چه تفاوتی برای زنان دارند؟
دیدگاههای فرهنگی نشان میدهند چقدر احتمال دارد زنان کسبوکاری راه بیندازند. ما تحت تاثیر ارزشها و باورهای مشترک قرار داریم که در تصمیمهای زندگی و کاریمان نقش دارند. تحقیقات رشته روانشناسی از دیرباز نشان دادهاند زنان بیشتر تحت تاثیر دیدگاه دیگران قرار میگیرند و معمولاً در بحث کار و خانواده، بیشتر با انتظارهای اجتماعی سازگار میشوند. این سنجشهای جم به طور خاص به جنسیت مربوط نمیشوند؛ البته جنسیت در مناطقی که باورها و قراردادهای جنسیتی سنتی دارند اهمیت زیادی دارد، اما مفید است تفاوتهای جنسیتی در دیدگاه نسبت به فعالیت استارتآپ کسبوکار، فرصتهای بازار و اطمینان به توانایی و ظرفیت موفقیت خود را درک کنیم.
در سال ۲۰۲۲، بیش از یکششم زنان در سطح جهان (۶۳.۲ درصد) مالکیت کسبوکار را انتخاب شغلی خوب تلقی و پوشش رسانهای خوب دریافت میکردند (۶۴.۴ درصد). بیش از هفتدهم (۷۳.۶ درصد) از زنان مالکیت کسبوکار را جایگاهی بالا به شمار آوردند. دیدگاهها در بین زنان و مردان سازگاری نزدیکی داشتند و در مورد این شاخصها برابری تقریبی وجود داشت. اما زنان را کمتر از مردان کارآفرین میشناسند (۴۸.۹ درصد در برابر ۵۳.۷ درصد) که نشانگر وجود شکاف جنسیتی در سرمایه اجتماعی است (زنان به مردان: ۰.۹۰). میتوان استثناهایی بر اساس کشور برای این الگوها پیدا کرد. برای مثال، ژاپن زنان بسیار کمی (۲۵.۸ درصد) دارد که کارآفرینی را انتخاب شغلی خوب میپندارند در حالی که بسیاری از زنان موافقاند که این شغل یک جایگاه بالاست.
در بحث شروع کسبوکار، بیش از دوپنجم زنان (۴۵.۶ درصد) در سطح جهان معتقدند راهاندازی کسبوکار راحت است- در مقایسه با کمی بیش از نیمی از مردان (۵۰.۷ درصد؛ نسبت زنان به مردان: ۰.۹۰). تقریباً نیمی از زنان (۴۹ درصد) در سطح جهان گزارش دادند که فرصتهای خوبی در کسبوکار میبینند؛ چند درصد کمتر از مردان (۵۲.۳ درصد؛ زنان به مردان: ۰.۹۳). اما زنان بسیار کمتری (۵۲.۱ درصد) نسبت به مردان (۶۱.۹ درصد) احساس میکنند از نظر مهارت و دانش آمادگی راهاندازی کسبوکار را دارند. این نشانگر بزرگترین شکاف جنسیتی در میان همه شاخصهاست (زنان به مردان: ۰.۸۴). به همین طریق، زنان کمتر از مردان (۴۷.۹ درصد) گزارش میدهند که هیچ ترسی از شکست ندارند (زنان به مردان: ۰.۹۱).
الگوهای متنوعی در دیدگاههای فرهنگی در میان سطوح درآمد کشوری وجود دارد. برای مثال، دیدگاه زنان درباره راحت بودن استارتآپ کسبوکار در میان سطوح درآمد کم تا زیاد تقریباً ثابت است (۴۴-۴۷ درصد). اما شکافهای جنسیتی بزرگتری در این شاخص در مورد کشورهایی با درآمد زیاد وجود دارد (زنان به مردان: ۰.۹۶). با وجود این، دیدگاه درباره فرصتها تنوع چشمگیری را نشان میدهد. زنان در کشورهایی با درآمد کم بسیار بیشتر (۶۳.۴ درصد) از زنان در کشورهای پردرآمد (۳۸.۹ درصد) دیدگاه مثبت داشتند. همچنین یک شکاف جنسیتی برجسته در کشورهایی با درآمد بالا (زنان به مردان: ۰.۸۶) در این شاخص دیده میشود- در مقایسه با برابری در مناطق دیگر. دیدگاه زنان درباره مهارتها نیز متنوع است؛ بالاترین مهارت در زمینههای کمدرآمد (۶۵.۳ درصد) سپس در زمینههایی با درآمد متوسط (۵۶.۴ درصد) و در نهایت در زمینههای پردرآمد (۴۴.۱ درصد) قرار دارد. البته شکاف جنسیتی هنوز پابرجاست که از حوزههای کمدرآمد تا پردرآمد تشدید میشود. سرانجام، زنان در همه مناطق در هر سطح درآمد کشوریای کمتر از مردان به سبب شکست خوردن متوقف میشوند.
در بحث منطقهای، سهولت استارتآپْ دیدگاه غالب در میان زنان آمریکای شمالی است (۶۳.۲ درصد). دیدگاه درباره فرصتها بیشتر در آمریکای لاتین و کارائیب (۵۶.۹ درصد) و آسیا-اقیانوسیه (۵۵.۸ درصد) رایج است. زنان در آمریکای لاتین و کارائیب (۶۷.۵ درصد) نیز مثبتترین دیدگاهها درباره مهارتهای استارتآپ را گزارش دادند. احساس عدم توقف در برابر شکست بیشترین نرخ را در میان زنان آسیا-اقیانوسیه (۵۴.۲ درصد) و کمترین نرخ را در اروپا (۴۴ درصد) و آمریکای شمالی (۴۳.۹ درصد) دارد. در حالت کلی، زنان در اروپا و بریتانیا کمترین ارزیابی مثبت را از فرصتهای خوب (۳۸.۶ درصد) و مهارتهای استارتآپیشان دارند (۴۳.۶ درصد).
در بحث کشوری، دیدگاه درباره سهولت استارتآپ در میان زنان اسرائیل (۱۱.۹ درصد)، اسلواکی (۱۶.۵ درصد) و ژاپن (۲۳ درصد) بسیار منفی است. و صرفاً یکچهارم زنان در کشورهایی مانند اسپانیا، مجارستان و اسلواکی فرصتهای خوب را میبینند. اما نکته مثبتتر اینکه کشورهایی مانند عربستان سعودی (۸۸.۸ درصد) و توگو (۸۶.۲ درصد) زنان زیادی دارند که احساس میکنند مهارتهای لازم برای موفقیت را دارند. بیشترین دیدگاه مثبت درباره فرصتهای خوب نیز در میان زنان عربستان سعودی (۸۹.۴ درصد) و اندونزی (۸۷.۸ درصد) مشاهده میشود.
نگاهی به وضعیت خاورمیانه و آفریقا
خاورمیانه و آفریقا درست مثل آسیا-اقیانوسیه میزبان اقتصادها و فرهنگهای متنوع است. ۱۱ کشور در این منطقه شرکت داشتند: چهار پردرآمد (اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و امارات)، یک درآمد متوسط (عمان) و شش کمدرآمد (مصر، ایران، مراکش، آفریقای جنوبی، تونس و توگو). این منطقه شامل بالاترین نرخ کارآفرینی برای زنان است اما شکافهای جنسیتی زیادی در کسبوکارهای تثبیتشده و دیجیتالیشده برای زنان در کشورهای این منطقه وجود دارد.
یکی از ویژگیهای کارآفرینی مثالزدنی برای زنان خاورمیانه و آفریقای شمالی این است که نرخ بالا و پایداری از قصد کارآفرینی وجود دارد (۳۱.۴ درصد)- در تضاد آشکار با نرخ پایینتر استارتآپ با ۱۱.۶ درصد و کسبوکار تثبیتشده با ۴.۹ درصد برای زنان. در واقع، بیش از نیمی از زنان در قطر و توگو گزارش میدهند قصد دارند در آینده نزدیک کسبوکار راه بیندازند. این بالاترین آمار در جهان درباره نیت زنان برای کارآفرینی است. در واقع، زنان قطر بیشتر از مردان گزارش دادند که قصد دارند کسبوکاری راه بیندازند (زنان به مردان: ۱.۲۹). آفریقای جنوبی متوسط منطقهای را با نرخ ۴.۶ درصدی برای نیت کارآفرینی زنان کاهش داد. همچنین آفریقای جنوبی بزرگترین شکاف جنسیتی در منطقه را دارد (زنان به مردان: ۰.۶۱).
علاوه بر اینها، منطقه خاورمیانه و آفریقا از بالاترین و پایینترین نرخهای مالکیت زنان در کسبوکارهای تثبیتشده برخوردارند. یکپنجم زنان در توگو گزارش دادند صاحب کسبوکاری تثبیتشده هستند- در مقایسه با ۱.۲ درصد زنان در مصر. در واقع، تنوع زیاد در نرخ کسبوکارهای تثبیتشده برای زنان در این منطقه بهراحتی قابل توضیح نیست و تنوع زیادی در میان سطوح درآمد ملی و همچنین فرهنگ جنسیتی سنتی به چشم میخورد. برای مثال، زنان در توگو بیشتر از مردان گزارش میدهند صاحب کسبوکاری تثبیتشده هستند (۱۸.۹ درصد، زنان به مردان: ۱.۱۲). این نکته در مورد عربستان سعودی (۱۰ درصد، زنان به مردان: ۱.۰۵) و اسرائیل (۳.۶ درصد، زنان به مردان: ۱.۰۹) نیز صدق میکند.
بزرگترین شکاف جنسیتی در شناختن یک کارآفرین در خاورمیانه و آفریقا مشاهده میشود (زنان به مردان: ۰.۸۸)؛ از نرخ ۸۹.۱ درصد برای زنان عربستان سعودی (زنان به مردان: ۱.۰۲) تا نرخ ۲۳.۳ درصد در مصر که در آن زنان نصف مردان گزارش میدهند کارآفرین خاصی را میشناسند (زنان به مردان: ۰.۵۶). به همین ترتیب، زنان نسبت به مردان فعالیت کمتری در سرمایهگذاری تجاری غیررسمی در خاورمیانه و آفریقا دارند اما از متوسط جهانی بالاترند. بیش از یکدهم زنان در توگو، تونس، قطر و عربستان سعودی گزارش دادهاند اخیراً در کسبوکاری سرمایهگذاری کردهاند. زنان در قطر به طور متوسط فعالیت بیشتری را نسبت به مردان گزارش کردند (زنان به مردان: ۱.۱۷). مهم است که توجه کنیم آفریقای جنوبی کمترین نرخ فعالیت سرمایهگذاری در منطقه را دارد که بسیار پایینتر از متوسط جهانی است (۲.۶ درصد، زنان به مردان: ۰.۸۷).
در بحث مشارکت زنان در کارآفرینی بسیار سودآور، منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی آماری مشابه متوسط جهانی نشان میدهد. اما برخی کشورها مانند آفریقای جنوبی جایگاه برجستهای دارند؛ جایی که تمام کارآفرینهایی که گزارش دادند شرکتهایی با بیش از ۲۰ نفر راهاندازی کردهاند زن هستند و همچنین ۵۰ درصد کارآفرینان جدید بر بازارهای بینالمللی تمرکز دارند. همچنین، زنان در توگو بیش از نیمی از کسبوکارهای جدید متمرکز بر بازارهای ملی با محصولات و خدمات نوآورانه را رهبری میکنند. نرخ مشارکت برای زنان در فناوری اطلاعات و ارتباطات در این منطقه زیر متوسط جهانی است اما نرخ این فناوری برای زنان در عمان (۳.۱ درصد)، مصر (۴.۸ درصد)، ایران (۴.۶ درصد) و اسرائیل (۷.۵) بالاتر از متوسط جهانی است.
حدود یکسوم زنان کارآفرین در خاورمیانه و آفریقای شمالی گزارش دادند ابزار دیجیتالی برای عملیات تجاری ضروری نیست؛ از رقم کم ۲.۷ درصد در عربستان سعودی (زنان به مردان: ۰.۷۹) تا رقم زیاد ۸۲.۵ درصد در توگو (زنان به مردان: ۱.۲۰). قبل از پاندمی، زنان در این منطقه بیشتر از مردان گزارش دادند که از ابزارهای دیجیتالی جدید بهره میگیرند (۱۶.۹ درصد، زنان به مردان: ۱.۲۳)، بهویژه در کشورهایی مانند عمان (۱۷ درصد، زنان به مردان: ۳.۳۳)، قطر (۱۹.۷ درصد، زنان به مردان: ۱.۸۱) و ایران (۳۲.۳ درصد، زنان به مردان: ۱.۶۲). توگو نمونهای از یک کشور در این منطقه است که در آن گزارش میشود ابزارهای دیجیتالی برای عملیات تجاری ضروری نیستند. و کمتر از یکچهارم زنان در این کشور گزارش میدهند که از ابزارهای جدید استفاده میکنند (زنان به مردان: ۰.۵۸). این موضوع احتمالاً نشان میدهد کاربرد اینترنت و تلفن موبایل در بازارهای خدمات تحت تسلط کسبوکارهای زنان نرخ پایینی دارد.
شاخصهای پایداری برای خاورمیانه و آفریقا معمولاً زیر متوسط جهانی قرار دارند. در واقع، هیچ کارآفرینی در مصر، عمان یا عربستان سعودی گزارشی درباره آگاهی از اهداف توسعه پایدار عرضه نکرد. آگاهی از این اهداف در امارات بیشترین نرخ را دارد- جایی که ۲۸.۱ درصد کارآفرینان زن گزارش کردند از این موضوع آگاهاند (زنان به مردان: ۰.۸۹). چهارپنجم کارآفرینان زن در عربستان بیشتر از مردان نسبت به اهداف توسعه پایدار ابراز آگاهی کردند که بسیار بالاتر از متوسط جهانی است (زنان به مردان: ۱.۰۹). پایداری اجتماعی مسلله مهمی برای کارآفرینان زن در امارات است و ۹دهم زنان معمولاً پایداری اجتماعی را در تصمیمهای کسبوکار در نظر میگیرند. دوسوم اخیراً پایداری اجتماعی را در مقام عمل به حداکثر رساندهاند.
منبع: جم
پینوشت: ترجمه حاضر، بخشی از گزارش مفصل GEM با عنوان 2022/23 Women’s Entrepreneurship Report: Challenging Bias and Stereotypes است.